جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

میرحسین موسوی:

 هر کس هر جا از حق و قانون دفاع کند عضو جنبش سبز است...  »

چکیده : متاسفانه سطح دروغ گویی بسیار گسترده است. اخیرا متن سخنرانی یکی از مقامات امنیتی به طور گسترده در سطح جامعه توزیع شده است که پر از دروغ های شاخ دار و افسانه سازی های مبتذل است. تهیه کنندگان این نوار روی جهل و نادانی که ممکن است افراد به دلایلی داشته باشند، طمع کرده اند و جالب است که این نوار با حمله به معدود احزاب قانونی کشور آغاز می شود و ما وقتی این نوار را در کنار این اظهار نظر می گذاریم که در کشور فقط یک حزب داریم و آن هم حزب ولایت است می بینیم که عده ای کشور را دانسته و ندانسته به بن بست می کشانند. این اظهار نظر شبیه اعلام حزب رستاخیز از سوی شاه است که مخالف صریح قانون اساسی است .من بعید نمی دانم که در آینده خود قانون اساسی هم با همین وضع مورد حمله قرار گیرد.

میر حسین موسوی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه تربیت مدرس تاکید کرد:  ما اعتقاد داریم دروغ و ظلم و قانون ستیزی مشروعیت نظام را ذوب می کند و  وعده های قرآن و روایات و خود تحلیل حادثه عظیم کربلا و عاشورا نشان می دهد که ظلم باقی ماندنی نیست. میرحسین هدف جنبش سبز را حاکمیت آرا مردم دانست وگفت: اعتقاد دارم انشالله به زودی جنبش سبز پیروز خواهد شد چون دنبال تحقق حقوق مردم است. چون مدافع آزادی های بشری  است چون مدافع عقلانیت و منطق است ، چون مخالف ظلم و دروغ و جور است.
جنبشی که الهام گرفته از عاشوراست
به گزارش کلمه، میرحسین موسوی  در ابتدای سخنان خود ضمن  تبریک به مناسبت عید مبعث و اعیاد شعبانیه خصوصا میلاد امام حسین و حضرت عباس و امام زین العابدین گفت :”این اعیاد برای ما الهام بخش بوده است. کل زندگی امام حسین برای ما الگو می باشد. آنچه در جامعه مذهبی ما جا افتاده  برگرفته از زیارت عاشوراست، شعار سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم است که یعنی ایستادگی برای اینکه جامعه از ظلم و جور به سمت عدل و راستی برود.”
آری! پس از هر سختی آسانی است
سبزها امروز از ترس فارغ شده اند
نخست وزیر دوران دفاع مقدس به تاثیر جنبش سبز از حادثه کربلا اشاره کرد و گفت:” این شعار جنبش سبز است که برگرفته از روحیه آزادی خواهی حماسه سازان کربلا و در راس آنان امام حسین و ابالفضل العباس می باشد که در مقابل کژی ها باید ایستاد و برای بازگشت به حق و عدالت تلاش کرد. این ایستادگی ها سختی هایی دارد اما بدانیم که وعده قرآن است که ان مع العسر یسری، با سختی گشایش است و ما این گشایش را در جامعه خود و در حوزه عمومی امروز ملاحظه می کنیم. علی رغم تحمل سختی ها، زندان ها ، کشتارها، فشارها و کهریزک ها امروز نشاطی در میان ملت به ویژه جوانان برای میل به جامعه ای عادلانه و فارغ از ظلم و جور دیده می شود.
سبزها امروز از ترس فارغ شده اند آیا این یسر و راحتی نیست؟ سبز ها امروز برای داشتن نظامی که در آن حاکمیت ملت به رسمیت شناخته شود و حقوق ملت که در قانون اساسی بدان تصریح شده است احیا شود تلاش می کنند. آیا این خود یک گشایش نیست؟ اینکه قتل و جنایت نیروهای به اصطلاح خودسر در گذشته و حال محکوم می شود، آیا گشایش نیست؟”
ایران برای همه ایرانیان
هدف جنبش سبز حاکمیت آراء مردم است
میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنانش  بر تعامل بدنه جنبش درباره منشور جنبش سبز تاکید کرد وگفت:” منشور جنبش سبز یک متن سیال و باز است و با تعامل بدنه جنبش انشالله به سمت کمال پیش خواهدرفت. به نظر بنده یکی از ایرادات و کاستی های که منشور دارد این است که به حقوق اقلیت های مذهبی نپرداخته است. گرچه به طور تلویحی بدان پرداخته شده است ولی در متن می تواند تصریح شود و به تعلق ایران به همه ایرانیان تکیه شود که یک فراز کلیدی است.”
ما پیروزیم چرا که…
سپس میر حسین موسوی تصریح کرد:” هدف جنبش سبز حاکمیت آراء مردم است و من اعتقاد دارم انشالله به زودی جنبش سبز پیروز خواهد شد چون دنبال تحقق حقوق مردم است. چون مدافع آزادی های بشریست چون مدافع عقلانیت و منطق است و سلاح جنبش سبز منطق است. چون مدافع پیوند دموکراتیک ملت با قانون اساسی است و چون مخالف ظلم و دروغ و جور است و ما اعتقاد داریم دروغ و ظلم و قانون ستیزی مشروعیت نظام را ذوب می کند وعده های قرآن و روایات و خود تحلیل حادثه عظیم کربلا و عاشورا نشان می دهد که ظلم باقی ماندنی نیست. کافیست به سرنوشت حکومت های اموی و آل مروان نگاهی انداخته شود.”
پیوند با قانون اساسی حلقه وصل ماست
موسوی اظهار کرد:  شعار رعایت بدون  کم و کاست قانون اساسی با این فرض است که این متن نه جاودانی است و نه وحی منزل وهر نوع تغییری در سطح ملی می تواند مورد قبول باشد که امکانات انتخابات آزاد و رقابتی و غیر گزینشی را  فراهم کند.  وی تاکید کرد: نمی توان با تاکید بر خاطره ها یک وفاق ایجاد کرد ما احتیاج به متنی داریم که ما را به هم وصل کند و در شرایط فعلی جایگزین و بدیلی برای قانون اساسی وجود ندارد طرح اجرای بدون تنازل قانون اساسی طرح مطالبات ملت است که بدان ها بی اعتنایی شده است و  پیوندهای دموکراتیک با قانون اساسی نقطه وصل ماست.
دروغگویان بر جهل و نادانی برخی طمع کرده اند
شاه نیز همین را می گفت…
با این وضع به قانون اساسی هم حمله خواهند کرد
وی در ادامه سخنان خود با ابراز تاسف از گسترش دروغ در جامعه  گفت :”متاسفانه سطح دروغ گویی بسیار گسترده است. اخیرا متن سخنرانی یکی از مقامات امنیتی به طور گسترده در سطح جامعه توزیع شده است که پر از دروغ های شاخ دار و افسانه سازی های مبتذل است. تهیه کنندگان این نوار روی جهل و نادانی که ممکن است افراد به دلایلی داشته باشند، طمع کرده اند و جالب است که این نوار با حمله به معدود احزاب قانونی کشور آغاز می شود و ما وقتی این نوار را در کنار این اظهار نظر می گذاریم که در کشور فقط یک حزب داریم و آن هم حزب ولایت است می بینیم که عده ای کشور را دانسته و ندانسته به بن بست می کشانند. این اظهار نظر شبیه اعلام حزب رستاخیز از سوی شاه است که مخالف صریح قانون اساسی است. من بعید نمی دانم که در آینده خود قانون اساسی هم با همین وضع مورد حمله قرار گیرد.”
میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنان خود با یادآوری اینکه جنبش سبز در خارج از کشور سخنگویی ندارد، گفت:” ولی شبکه های جنبش سبز محدود به داخل کشور نیست. طبیعی است که این شبکه ها با همه امکانات خود و با استفاده از رسانه های مجازی و طرق دیگر سخنان سبز خود را در فضای عمومی و زیبایی بوجود آمده طرح نمایند و این از نقاط قوت جنبش سبز است.
باور کنیم که میزان رای ملت است
وی گفت: “از نظر بنده هر کس دنبال حق است و به صورت مسالمت جویانه برای رسیدن کشور به سمت حاکمیت مردم بر سرنوشت خود حرکت می کند و وهر کس هرجا از حق و از قانون دفاع می کند جزو بدنه این جنبش است و همه باید باور  کنیم که در نهایت میزان رای ملت خواهد بود.”
ضرورت خیزش رسانه ای برای توجه به قشر محروم
نخست وزیر محبوب امام همچنین با بررسی وضعیت  رسانه ای جنبش سبز گفت: شبکه های جنبش سبز باید به سمت درک مشکلات همه اقشار خصوصا  کارگران و کشاورزان و معلمان پیش برود که متاسفانه رسانه های سبز در این زمینه فقیر هستند و باید خیزش در اطلاع رسانی و ارائه راه حل ها اغاز شود.
آفت انحلال نهاد برنامه ریزی کشور
وی با برشمردن برخی مشکلات جاری کشور آنها را ناشی از نبود نهاد برنامه ریزی و نگاه آینده نگر به مسایل دانست و گفت: امروز در جامعه متاسفانه هم مشکل آب داریم و هم مشکل برق. این ناشی از کاهش سرمایه گذاری ها در حوزه برق در چند سال گذشته است که خود این مشکل ناشی از حذف برنامه ریزی های بلند مدت و نگرش های کوتاه مدت معطوف به شب انتخابات بوده است.  این را در سایر حوزه ها نیز مشاهده می کنیم و مسئله قطعنامه ویارانه ها این مسائل را تشدید می کند که به نظر من دلیل اصلی  آن حذف دستگاه برنامه ریزی کشور در سال های گذشته بوده است.
سوء ظن به دانشگاه مشکلی را حل  نمی کند
میرحسین موسوی در انتهای سخنان خود بار دیگر تحدید فضا و هر نوع فشار بر دانشگاه ها را محکوم کرد و ادامه داد:” اسلام در زمان طلوع خود آغوشش را به همه جهان آن روز باز کرد و هر سنت خوبی را امضا و تایید کرد. دانشگاه ها نقطه اتصال ما به تمدن ها و علوم و تجربیات بیکران بشری هتند. سوء ظن به اساتید و دانشجویان مشکلات سیاسی دانشگاه ها را حل نمی کند. مشکل دانشگاه ها درست از نقطه ای آغاز می شود که آن فاجعه های حمله به کوی دانشگاه پیش می آید و نظام از مسئولیت این اقدام که همه جنایت کارانه بودن آن را تایید می کنند، طفره می رود و مسئولان آن فجایع را به محاکمه نمی کشد.”
گفتنی است در ابتدای این دیدار امروز جمعی از اساتید دانشگاه تربیت مدرس برخی از دغدغه های خود را درباره  مسایل جامعه و دانشگاه  مطرح کردند. همچنین به بیان دیدگاههای خود پیرامون منشور سبز پرداختند.

» سید محمد خاتمی:

شاه هم می گفت فقط یک حزب داریم/ عده‌ای نمی‌خواهند ما در چارچوب نظام کار کنیم

 

چکیده : خیرا گفته اند فقط یک حزب وجود دارد و همه تشکل ها و احزاب ناباب و باطلند واقعا عجیب است! در زمان شاه نیز او گفت که یک حزب داریم و هرکه نمی خواهد عضو آن باشد از کشور خارج شود/ ما از روز نخست معتقد بودیم که جرمی صورت نگرفته است و بعد از گذشت یک سال با تمام ادعاهای صورت گرفته و دیگر باید روشن شده باشد که واقعا نسبت هایی که داده شد و فشار هایی که وارد آمد بی جا و بی اساس بود/متاسفانه همه چیز امنیتی و نظامی و اطلاعاتی شده و این خوب نیست که اگر کسی برای دادخواهی به قوه قضاییه رفت احساس کند که حقش داده نمی شود. در حالی که متهتکان و متجاوزان از امنیت برخوردارند.

جمعی از جوانان احزاب و روزنامه نگاران اصلاح طلب با سید محمد خاتمی دیدار و گفت‌وگو کردند. رئیس جمهور سابق کشورمان در این دیدار با تاکید بر اینکه جنبش سبز، جنبشی ضدخشونت است، گفت:« ما می خواهیم در چارچوب نظام و قانون کار کنیم اما عده ای نمی گذارند و به نظر ما آنها هستند که خارج از نظام خارج هستند.»
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در این دیدار با تبریک اعیاد مذهبی ماه مبارک رجب ونیز ماه مبارک شعبان خصوصا عید مبعث پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) گفت: «عید مبعث یکی از مهمترین اعیاد اسلامی است و برای ما نیز اهمیت ویژه ای دارد چرا که سرچشمه ارزش ها و اصولی است که ما به آن اعتقاد داریم.»
رییس جمهور سابق کشورمان افزود: « دین در کشور ما جایگاه بسیار مهمی دارد و در تمامی جنبش های مدنی ایران و در مبارزه با استعمار و استبداد نقش کلیدی بازی کرده و انقلاب اسلامی ایران با محتوای بعثت نسبت نزدیکی دارد.»
وی خاطر نشان کرد:« روح فرهنگ ما اسلامی و شیعی است ؛البته این به این معنی نیست که غیر مسلمانان ایرانی یا مسلمان غیر شیعی نقش و اعتبار ندارند.همه ملت ایران و فرهنگ غنی ایرانی دارای حرمت و جایگاه وی‍ژه اند ولی حتی ایرانیان سنی و یا غیر مسلمان نیز به اهل بیت گرایش و علاقه خاصی دارند و قرائت اهل بیت از اسلام قرائتی است انسانی وعدالت محور.»
خاتمی گفت: « البته باید توجه کرد که دین یک شمشیر دولبه است و تا جاییکه به دنبال احقاق حقوق مردم و برقراری عدالت و خیرخواه مردم باشد موفق است اما زمانیکه از دین ابزاری برای توجیه ناروایی ها و نارسایی ها ساخته شود خطرناک و ناموفق می شود. »
رییس دولت اصلاحات افزود:« در اوایل بعثت روزی که پیامبر، یاران و افراد خانواده خود را جمع کرد و فرمود که انی قد اتیکم خیر الدنیا و الاخره، یعنی من خیرو نیکی دنیا و آخرت را برایتان اورده ام‬. خیر آخرت که مطمئنا در عمل به گفته های خدا و اطاعت از او و انجام دستورات دینی حاصل می‌شود؛اماخیر دنیا در چیست؟ آیا خیرجامعه در ظلم است؟ آیا خیر جامعه در گرسنگی است؟ آیا خیر جامعه در تبعیض است؟ در این است که افراد دارای امنیت نباشند و امنیت فقط برای بخشی از حاکمان باشد؟ قطعا اینها شر است.»
خاتمی ادامه داد:« در جامعه‌ای که انسان‌ها امکان بروز و ظهور شخصیت انسانی خود را نداشته باشند خیر وجود ندارد، جامعه‌ای که در عرصه جهانی از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی عقب افتاده است در آن خیری نیست. در چنین جوامعی خیری که مد نظر پیامبر بود وجود ندارد؛بنا بر این می توان ملاکی روشن بدست آورد تا جامعه مورد نظر پیامبر را تشخیص داد.»
وی افزود: « در جامعه ای که مد نظر پیامبر است انسان‌ها در آن امنیت دارند، سرنوشتان را خود تعیین می کنند، سربلند و برای دیگران الگو هستند و بر آن جامعه عدالت حکم فرما است، البته نه عدالتی که مارکسیت ها می گویند آن هم برداشتی سطحی از عدالت مارکسیستی که فقط امکانات بصورت یکبار مصرف بین مردم توزیع شود،بلکه عدالتی که همه جوانب را در بر می گیرد ؛ اسلامی است.»
سید محمد خاتمی در خصوص وقایع یک سال اخیر نیز گفت: « در این مدت نیروهای اصلاح طلب در چهارچوب قانون و ضوابط اسلامی خواستار تغییر بودند و می خواستند و می خواهند جلوی انحرافات را بگیرند.»
رییس بنیاد باران تصریح کرد: «متاسفانه کسانی وجود دارند که خود را معیار حق و باطل می دانند و به همین دلیل اگر کسی نیز با آنان مخالفت کند تبدیل می‌شود به فتنه گر در حالیکه ما معتقد هستیم که قانون و ارزش های انقلاب و مصالح کشور و مردم معیارهستند.»
وی در خصوص دستگیری ها نیز تاکید کرد:« ما از روز نخست معتقد بودیم که جرمی صورت نگرفته است و بعد از گذشت یک سال با تمام ادعاهای صورت گرفته و دیگر باید روشن شده باشد که واقعا نسبت هایی که داده شد و فشار هایی که وارد آمد بی جا و بی اساس بود.»
رییس بنیاد باران درباره دلجویی از خانوده زندانیان سیاسی تاکید کرد: « در حال حاضر بسیاری از فعالان سیاسی، شخصیت‌ها، دانشگاهیان، در زندان هستند، این‌ها تمامی هزینه‌های اشتباهاتی است که صورت گرفته است.»
به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی؛ وی درباره تعامل گروه‌های سیاسی مختلف نیز گفت: «تعامل به آن معنی نیست که از آنچه که حق دانسته می شود دست برداشته شود و دست ها به نشانه تسلیم بالا برود. صرف نظر از اصولی که وجود دارد ؛چهارچوب هایی نیز است که باید عاقلانه و واقع بینانه و به دور از تخیلات به آن توجه کرد.»
رییس دولت اصلاحات در خصوص بحران‌های پیش‌روی کشور گفت:« همه هویت انقلاب ما به مشروعیتی مردمی بود نه زور و اسلحه و یا کمک‌های خارجی .نقش امام آن روحانی بزرگوار و از خود گذشته سبب شد که تمامی مردم حول محور وجودش جمع شوند. حضرت امام اجازه ندادند که کسی دست به اسلحه برد و اگر گروه‌های چریکی و مسلحی نیز بودند امام اجازه ندادند که انقلاب در دام آنها بیفتد و از خشونت پرهیزکردند و همان طورکه ایشان گفتند این انقلاب پیروزی خون بر شمشیر و یا به قول مردم گل بر گلوله بود.»
وی افزود: «به قول یک پژوهش‌گر غربی انقلاب اسلامی براندازایش نیز با کلام و منطق بود نه سلاح و زور، از این رو نیز محال است چنین انقلابی برای استقرارو تداوم کار دست به خشونت بزند. مطئننا می‌توان گفت که در دنیا نخست گاندی بود که بزرگترین مروج تز عدم خشونت بود و یکی دیگر نیز انقلاب اسلامی ایران بود.»
خاتمی با اشاره به اینکه امام گروه‌های خشونت طلب چون چریک‌ها و دیگر گروه های مسلح را از خود دور می کردند، افزود: «مردم نیز در این یک سال همین گونه عمل کردند و تمام تلاششان این بود که از خشونت دوری کنند هرچند هزینه سنگینی پرداختند و چه زیبا و صبورانه مادر یکی از شهدای جنبش سبز گفت که اگر زندانیان را آزاد کنند از خون فرزندش می‌گذرد. این بزرگواری و از خود گذشتگی مردم را نشان می‌دهد و اینکه از گذشته‌ها برای ساختن آینده و آزادی حاضرند صرف‌نظر کنند ولی باید به آینده و تامین حقوق و حرمت مردم مطمئن شوند.»
سید محمد خاتمی در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: « در حال حاضر سه خواست مشترک وجود دارد که مطالبه همه مردم نیز هست. نخست اینکه زندانیان سیاسی هرچه سریعتر آزاد شوند، دوم اینکه این فضای بسته امنیتی تبدیل به فضای آزاد؛رقابتی و حزبی شود و سوم آنکه به سوی انتخابات سالم و آزاد حرکت کنیم. معتقد هستیم که اگر به خواسته های مردم توجه شود می توان با تحمل رنج های گذشته و صرف نظر از آنها نسبت به آینده امن و ارام چشم دوخت.»
رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در خصوص بحران‌های خارجی نیز اظهار داشت:« کشور در حال حاضر در معرض تهدید است ؛ دشمن توطئه می کند اما اگر مردم دلخور باشند مطمئن باشید که توطئه ها کارگر می‌افتد.اگردولت به مردم پاسخگو بود و سیاست ها و رفتارها درست بود بسیاری از این اتفاق ها نمی ‌افتاد.»
وی تصریح کرد:« متاسفانه به جایی رسیده‌ایم که حتی مجلس نیز نمی‌تواند جلوی بی قانونی‌ها را بگیرد از دولت انتقاد کند و اگر تصمیمی نیز می گیرد تحت فشار و هیاهو از جنس تهاجم به بیوت مراجع و اجتماعات آن را وادار به عقب نشینی می‌کنند و این فاجعه است که مجلسی که باید در راس امور باشد نیز مورد تعرض قرار می‌گیرد.»
سید محمد خاتمی با اشاره به اینکه به درستی گفته شده است که قوه قضاییه باید به گونه‌ای باشد که هر مظلومی از اینکه داد او گرفته می‌شود مطمئن باشد، گفت:« من می‌گویم خیلی‌ها مظلومند و فریادشان به جائی نمی رسد.صرف نظر از این همه گرفتار بند و زندان و محکومیت های غیر موجه ؛ این همه اتهامات زده شد ، به بیوت مراجع حمله شد و در رسانه ملی یک طرفه هرچه که خواستند گفتند بی آنکه مظلومان بتوانند از حق خود دفاع کنند و با افرادی نیز که به بیوت حمله کردند و به شخصیت ها اهانت کردند هیچ برخورد قضایی صورت نگرفت.»
وی ادامه داد:« متاسفانه همه چیز امنیتی و نظامی و اطلاعاتی شده و این خوب نیست که اگر کسی برای دادخواهی به قوه قضاییه رفت احساس کند که حقش داده نمی شود. در حالیکه متهتکان و متجاوزان از امنیت برخوردارند.»
خاتمی خاطر نشان کرد: «اخیرا گفته اند فقط یک حزب وجود دارد و همه تشکل ها و احزاب ناباب و باطلند واقعا عجیب است! در زمان شاه نیز او گفت که یک حزب داریم و هرکه نمی خواهد عضو آن باشد از کشور خارج شود. امروز نیز بسیاری از مردم، اساتید، دانشجوها، متخصصان، روزنامه‌نگاران و سرمایه های کشور در حال خروج از کشور هستند.چرا جلوی این فجایع گرفته نمی شود؟ »
وی در خصوص عدالت نیز خاطر نشان کرد: «عدالت اقتصادی مهم است اما عدالت باید در تمامی سطوح اجرا شود. ما ادعا می کنیم که نظامی دینی داریم اما آیا حداقل ها نیز در این نظام رعایت می شود؟ مطمئنا همه چیز نمی تواند کامل باشد و انسان کامل نیز وجود ندارد و ما همگی ناقص هستیم و ایراداتی داریم. اما بعضی‌ها فکر می‌کنند که برترهستند و خود را ملاک حق می‌بینند و این انحراف از اصول دینی است. حتی امیرالمونین نیز با تمامی آن سجایا و کمالی که داشت می‌فرمود حق را بشناسید اهل آن را خواهید شناخت.»
سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد: «مایی که علاقه‌مند به نظامی هستیم که به نام اسلام، پیامبر برای مردم ایران و با محوریت مردم تاسیس شده است باید تمامی تلاش خود را معطوف به این نکته کنیم که این نظام برای همه الگو شود. عدالت بیشتر، حرمت انسان ها، آزادی های سیاسی ، اقتصادی، تامین معیشت مردم و … از جمله مواردی هستند که باید به عنوان یک وظیفه و کار انقلابی مد نظر قرار بگیرد تا بتوانیم الگویی خوب برای دیگران باشیم. »
وی افزود:« نارسایی ها، ظلم ها، زندان های بی جا و بی عدالتی ها فقط سبب می شود که سرمایه های عظیم مادی و معنوی خود را از دست بدهیم و در دنیا نیز منزوی شویم. بیایید امروز ایران و ایرانی را با سال های پیش مقایسه کنید؛مردم می‌گفتند هر جا که می رفتیم محترم بودیم و افتخار می کردیم که ایرانی هستیم ولی امروز ادعاهای بر خلاف گزاف وضع ما در دنیا چگونه است؟ آیا این است آن الگویی که می خواستیم برای جهان بسازیم؟ »
خاتمی در پاسخ به پرسشی درباره جنبش سبز نیز گفت: «همان طور که گفته ام این حرکت مربوط به امروز و دیروز نیست و یک حرکت صد و پنجاه ساله است. مردم ما همیشه به دنبال آزادی ، مردم سالاری، دموکراسی و عدالت سازگار با دین بوده اند. »
رییس دولت اصلاحات تاکید کرد:« در یک سال اخیر شاهد بودیم که مردم پس از انتخابات آگاهانه و با وفاداری به اصول نظام در صحنه حاضر شدند. جنبش سبز متعلق به مردم است و از متن جامعه بیرون آمده واینگونه نیست که چند نفر آن را ایجاد واداره کنند و تصمیم بگیرند .این جنبش ضد خشونت است و نشانه رشد مردم که خواستار احیای ارزش های انقلاب و مردم سالاری سازگار با دین و حقوق مسلم خودش و اعتبار و پیشرفت کشور است تا هم جمهوریت و هم اسلامیت نظام حفظ شود و جنبش اعتراض مردم گرچه ممکن است متشکل از افراد و گروه‌ها با سلائق مختلف وانگیزه‌های مختلف باشد اما خواست نخست مردم این بوده و هست که مردم به حساب آیند و رایشان مورد احترام باشد و انتخابات سالم و آزاد باشد.»
وی افزود:« یک سال است که مردم در حال دادن هزینه هستند و حتی دربسیاری از جمع‌ها اگر برگزار شود نمی‌شود از آرمان های انقلاب و امام دفاع کرد! ما می خواهیم در چارچوب نظام و قانون کار کنیم اما عده ای نمی گذارند و به نظر ما آنها هستند که خارج از نظام خارج هستند.»
سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد:« اگر عاقلانه به مسائل نگاه شود راه برون رفت از بحران و ایجاد فضای مناسب برای اینکه همه در خدمت مردم و ایران و انقلاب باشند فراهم خواهد شد.»
در این نشست جوانان در باره لزوم تعریف جنبش سبز و رهبری آن و نیز فعالیت بیشتر در عرصه بین المللی و محکومیت تحریم ایران و زیانی که به ملت وارد می شود صحبت کردند.
همچنین خواستار بیان شفاف تر دیدگاهها شدند و از بعضی مشکلات به خصوص برای صنف روزنامه نگار و خبرنگار که از مظلوم ترین بخش های جامعه اند و اینکه تعداد زیادی از اصحاب رسانه در بند هستند سخن گفته شد.
و نیز از عزیزانی که طی ماه های طولانی و در بند بودن حتی اجازه یک مرخصی کوتاه هم به آنان داده نشده است؛یاد کردند.

حمیدرضا جلایی پور در گفت و گو با کلمه:

زندانیان سیاسی قربانی تخیلات و توهمات اقتدارگرایان شده اند/جنبش سبز با ایستادگی مدنی و قانونی تداوم خواهد یافت


چکیده : معدل جوانان زندانی سیاسی در اوین فوق‌لیسانس است/پیروزی جنبش سبز دراقناع قلب‌ها و افکار بوده/ پس از سی سال دوباره می‌خواهند یک نظم سیاسی اقتدارگرا برپا کنند/ شما به مدعیان دروغ گوی امروزی مدافع شهدا توجه نکنید اینها الآن که جنگ بیست سال تمام شده، چفیه می‌بندند/ اقتدارگرایان تندرو که بر مهمترین نهاد کشور که دولت باشد حاکم شده‌اند اوضاع کشور را همانطوری که دوست دارند می‌بینند و از نعمت واقع بینی سیاسی و البته التزام به قواعد اخلاقی تقریباً محرومند/

حمید رضا جلائی پور از فعالان خوش نام اصلاح طلب است که مفاهیم مورد نظر خود را بیشتر در قالب تئوریک و قابل فهم برای مخاطب بیان می کند. وی مقالات و تحلیل های متعددی در باره مسائل سیاسی و جامعه شناسی در روزنامه های کشور داشته است.
جلائی پور صریح و بی پرده از تحولاتی سخن می گوید که می تواند در جامعه آینده ایران بر پایه تحقق اهداف جنبش سبز بوجود بیاید. این فعال و اندیشمند سیاسی همچنین تاکید کرده که جنبش سبز دشمن اقتدارگرایان نیست بلکه آنچه محل مناقشه با اقتدارگرایان است مقابله با زورگوئی آنهاست.
وی همچنین موسوی را مرد عمل و نه شعار دانسته و ضمن آنکه ۳  تصویر متفاوت از موسوی در ۳ برهه مختلف ارائه می کند  می گوید اقتدارگرایان برای نظم سیاسی آینده ایران نقشه ها کشیده اند.
وی همچنین در باره چشم انداز روشن جنبش سبز و چالشهای پیش روی آن در گفتگو با سایت کلمه مطالبی مبسوط را عنوان کرده که مشروح پرسش و پاسخ خبرنگار سایت کلمه با وی در ذیل می آید.
کلمه: سؤال اول را می‌خواهم با سؤالی شخصی شروع کنم. شما در تمام مقاطع حساس و بحرانی تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی درگیر بودید و در هر مقطعی، به شکلی هزینه دادید. اول درگیر انقلاب و جنگ بودید و خودتان خانواده شهید هستید و سه برادر عزیزتان را در راه چنگ و انقلاب دادید. بعد، در مقطع دوم خرداد، در بهار مطبوعات، روزنامه اداره می‌کردید و بابت همین کار مطبوعاتی و آگاهی بخشی روزنامه‌ای هزینه دادید و به زندان رفتید. حالا هم که در وقایع مربوط به انتخابات ریاست جمهوری و برآمدن جنبش سبز، درگیر هستید. پسرتان را سه بار به زندان برده‌اند، حریم خانواده‌تان را شکسته‌اند، عروس‌تان را آزار و اذیت می‌کنند و… . می‌خواستم در ابتدای بحث، یک ارزیابی کلی و مقایسه‌ای ازسیر این وقایع و وضعیتی که در آن هستیم، داشته باشید.
جلائی پور: ببینید این فقط خانواده ما نبود که هزینه داد و می‌دهد. من برای شما می‌توانم صدها خانواده نام ببرم که در راه تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی (یا همان شعار اصلی استقلال، آزادی و جمهوری سازگار با اسلام) هزینه داده و می‌دهند- مثل خانوادۀ بهشتی، باکری، احمد آقا خمینی، احمد آقامنتظری، کروبی، هاشمی، موسوی، ناطق، نبوی، تاج‌زاده، میردامادی، نعیم‌پور [همینجور می‌توانم برایتان بشمرم]. اینها با هم تفاوت نظر دارند ولی سر آرمان‌های انقلاب جدی هستند و در برابر کسانی که به دنبال استحاله جمهوری اسلامی به حکومت اقتدارگرای اسلامی هستند، ایستاده‌اند و جا هم نمی‌زنند.
حالا اینجا من دوست دارم فقط به دو انگیزه و علت اصلی که در این سی سال پیگیری‌های من را توضیح می‌دهد اشاره‌کنم. شما اگر از همه این خانواده‌ها انگیزه‌های آنها را بپرسید یک ادبیات غنی و مفیدی برای نسل جدید فراهم می‌شود  و این کار را بکنید.
یکی از انگیزه‌های مهم که به من در دوره انقلاب، دوره جنگ، دوره بازسازی، دوره اصلاحات و در دوره فعلی (دورۀ سبز) نیرو می‌دهد یاد برادران و دوستانِ شهیدم هست. ما متعلق به یک نسل ایثارگریم. من ده‌ها دوست صادق و ایثارگر داشتم. هرچه از سه برادر شهیدم و دوستانم به یاد دارم صداقت، گذشت و ایثار بود. این نسل ایثارگر در جریان انقلاب دنبال یک حرکت کور نبود. به زبان حالا دنبال یک جامعۀ اخلاقی‌تر بود، یک جامعه‌ای که فقیر کم‌تر داشته باشد، یک جامعه‌ای که زیردست خارجی نباشد، یک جامعه‌ی که همه باهم برادر و خواهر باشند. به نظر من شعار اصلی انقلاب یعنی «استقلال، آزادی و جمهوری سازگار با اسلام» این آرزوها را پوشش می‌داد و می‌دهد. لذا آن نسل صادق به دنبال تحقق چنان جامعه و نظامی بود و اگر در این راه جوانی یا جانش را می‌داد، که داد، مشکلی نداشت.
حالا چیزی که  من را رها نمی‌کند این است که من در خانواده‌ام اولین نفری بودم که در آن فضای ایثارگری پیش از انقلاب انقلابی شدم، بعد به مناطق جنگی رفتم (خاطرات آن را در کتاب کردستان نوشته‌ام.) وقتی که من این راه را رفتم برادرانم و تعداد زیادی از دوستانم و بچه‌های محله ما به جبهه‌ها رفتند و انقلابی شدند. تعداد زیادی از آنها شهید شدند. آن شهدا رفتارشان و صداقتشان هیچوقت از جلوی چشم من نمی‌رود. (شما به مدعیان دروغ گوی امروزی مدافع شهدا توجه نکنید اینها الآن که جنگ بیست سال تمام شده، چفیه می‌بندند!) آن شهدا اگر زنده بودند اکثرشان از مخالفان سر سخت اقتدارگرایی و این زدن و کشتن مردم بی‌گناه می‌شدند. لذا انگیزه من برای پیگیری آرمان‌های آزادیخواهانه، اخلاقی و دینی آن نسل خیلی بالا و زنده هست. یعنی اینجوری فکر می‌کنم که اگر آن آرمان‌ها را رها کنم (و مثلاً به پاچه خواری مدعیان دروغین آرمان‌های انقلاب بپردازم تا به مقام و منزلت رسمی برسم) واقعاً وجدانم ناراحت می‌شود و شب خوابم نمی‌رود.
اما غیر از این انگیزه فردی، عامل دوم هم مهم است. ببینید ما فقط در این سه دهه به دنبال ایثارگری نبودیم به دنبال فهمیدن و سردرآوردن از مسائل جامعه و انقلاب هم بودیم. من پیش از انقلاب شانزده ساله بودم (سال ۵۲) که در جو مدرسه علوی یک بچه مذهبی- انقلابی شدم. ما تا یک دهه بعد در فضای انقلابی‌گری، ایدئولوژی‌گرایی تنفس می‌کردیم. در این فضا مهمترین کار ما خوش‌بینی به آینده و ایثارگری بود. ولی با گذشت زمان و تجربه‌ها ما وارد مرحلۀ «انقلاب آگاهی» و «ایدئولوژی آگاهی» شدیم و در این فضا در کنار فداکاری‌ها «نقد کردن» را هم یاد گرفتیم. من یادم هست قبل از انقلاب من رشته فنی می‌خواندم فقط به این دلیل که بچه‌های انقلابی به رشته‌ها فنی می‌روند، رشته فنی را شروع کردم. ولی بعد از انقلاب من آگاهانه تغییر رشته دادم و از اول نشستم و رشته جامعه‌شناسی را خواندم. اصلاً  جامعه‌شناسی خواندم که علل و پیامدهای انقلاب را بفهمم این رشته را خواندم که به پیامدهای ناخواسته ایدئولوژی‌گرایی و ربط آن با توسعه پی‌ببرم. لذا این که می‌بینید ما در دوره اصلاحات از انتخابات آزاد و منصفانه، از آزادی و رقابت احزاب، از آزادی مطبوعات، از آزادی مخالف، از رعایت حقوق افراد و بشر و از مردم‌سالاری دفاع می‌کردیم و می‌کنیم؛ این مطالبات برای ما یک پدیده‌های فانتزی نبود و نیست بلکه ما فهمیده بودیم که این سازوکارها مهمترین راه تحقق آرمان‌های تحقق نیافتۀ انقلاب اسلامی است و با شعار و اقتدارگرایی نمی‌توان از انقلاب دفاع کرد. لذا آن انگیزه و این آگاهی شاید دو علت استمرار فعالیت‌ها در این سه دهه باشد.
همینجا بگذارید خدمتتان عرض کنم این کسانی که در کشور ما پس از سی سال دوباره می‌خواهند یک نظم سیاسی اقتدارگرا را برپا کنند با چندین مشکل روبرو هستند. یکی از مشکلاتشان حضورهمین خانواده‌های ایثارگر نسل انقلاب است. اگر اقتدارگرایان حتی پس از زندانی کردن این نسل آنها را به قبرهای بهشت زهرا هم بفرستند مشکلشان حل نمی‌شود. چون یاد آنها به نسل جوان امروز الهام می‌دهد. ببینید تعداد زیادی از جوان‌های زندانی سبز، مربوط به بچه‌های خانواده‌های انقلابی است (چه خانواده‌های انقلابی- مذهبی و چه سایر خانواده‌های انقلابی).
شما جامعه‌شناس هستید و به طور تخصصی در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی تحقیق می‌کنید. آرایش نیروهای اجتماعی را در عرصه سیاسی، در وضعیت فعلی چطور می‌بینید؟ آیا می‌شود تحلیلی از نیروهای اجتماعی درگیر در جنبش سبز پس از یک سال حیات این جنبش داشت؟ به عبارت دیگر، نحوه رفتار سیاسی حکومت پس از انتخابات و نحوه حضو ر جنبش سبز در فضای اجتماعی و سیاسی امروز ایران، چطور آرایش نیروهای اجتماعی را در حوزه سیاسی تغییر داده است؟ ریزش‌ها و رویش‌های بخش‌های مختلف سیاسی جامعه ایرانی را چطور می‌بینید؟
جلایی پور:به نظر من برای نشان دادن آرایش نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران باید از چند تا آرایش سیاسی که مبتنی بر چند تا شکاف است صحبت کنیم. من در اینجا به ترتیب فعال بودن از چهار آرایش و شکاف نام می‌برم.
اول اینکه مهمترین و وسیعترین آرایش سیاسی، آرایش طیف وسیع طرفداران متکثر مردم‌سالاری در برابر طیف اقتدارگرایی است. این آرایش سیاسی بازتاب فعالترین و وسیع‌ترین شکاف، که همان شکاف میان دولت و ملت است، هست. طرفداران اقتدارگرایی مهمترین پایگاه قدرتشان امکانات حکومتی است و اصول‌گرایان میانه‌رو را هم منفعل و بی‌خاصیت کرده‌اند. طرفداران مردم‌سالاری مهمترین پایگاهشان جامعه و جامعه‌مدنی و حرکت اجتماعی برآمده از آن یعنی همان جنبش سبز در ایران و ایرانیان خارج از کشور است. منسجم‌ترین نیروی سیاسی مردم‌سالاری در ایران طیف وسیع اصلاح‌طلبان به رهبری مهندس موسوی (و کروبی و خاتمی) است.
دومین آرایش سیاسی، آرایشی است که در درون حاکمیت است- یعنی آرایش اقتدارگرایان تندرو در برابر اصول‌گرایان میانه‌رو. اولی امکانات دولت و نهادهای انقلابی و رسانه‌ای را در اختیار دارد. دومی امکانات پارلمان بخشی از روحانیت و بازار (و…) را در اختیار دارد. در شرایط فعلی دست بالا با اقتدارگرایان تندرو است که البته در میان اقشار مؤثر جامعه آبرویی ندارند. این آرایش سیاسی بر روی موضوع نحوه اداره کردن حکومت و جامعه قرار دارد. اقتدارگرایان تندرو معتقدند با اراده‌گرایی، مردم‌انگیزی، بی‌توجهی به واقعیات جهانی و کاربرد دروغ وفریب علیه رقبا می‌توانیم یک حکومت مقتدر تشکیل بدهیم و می‌توانیم با یک جامعه مدنی و اقتصاد  سازماندهی شده بوسیلۀ بسیج و سپاه و یک مردم مطیع از حکومت اقتدارگرا دفاع کرد. ولی اصول‌گرایان میانه‌رو معتقدند شیوه عملکرد اقتدارگرایان تندرو به نظام سیاسی موجود ضربات مهلکی وارد خواهد کرد و ممکن است روزی کار از دست برود (و به نظر من آنها درست فهمیده‌اند). در این آرایش سیاسی نقش آقای هاشمی خیلی مهم است. این درست است که اقتدارگرایان تندرو دشمن کینه‌توز آقای هاشمی و خانواده‌اش هستند ولی هاشمی هم در میان اصلاح‌طلبان و هم در میان اصول‌گرایان میانه‌رو و هم در میان روحانیان ریشه‌دار کشور نفوذ دارد و در جریان وقایع یکسال گذشته پایگاه مردمی‌اش عمیق‌تر و وسیع‌تر شده است.
سومین آرایش سیاسی در درون جنبش سبز است. این آرایش سیاسی میان سبزهای اصلاح‌طلب به رهبری موسوی (و کروبی و خاتمی) است که می‌خواهند در چارچوب قانون اساسی و بدون تنازل اصول آن معضلات جامعه را سازمان دهند و سبزهای انقلابی که حل معضل جامعه را موکول به تغییرات ساختاری در قانون اساسی می‌کنند. به نظر من در شرایط فعلی بخش اصلی جنبش سبز تحت تأثیر سبزهای اصلاح‌طلب است و بیست درصد از آن زیر نفوذ سبزهای انقلابی است (البته رسانه‌های سبزهای اصلاح‌طلب خیلی کمتر از سبزهای انقلابی است). با این همه جنبش سبز در شرایط فعلی در داخل و خارج ایران بیشتر یک جنبش مدنی، اصلاحی، صبورانه و مستمر است و گرایش انقلابی‌گری در آن ضعیف است. (در اینجا توجه داشته باشید که اقتدارگرایان تندرو استعداد آنرا دارند که با سیاست‌های شعاری و کورشان یک انقلاب دیگر را روی دست ایران بگذارند که فعلاً موضوع بحث این مصاحبه نیست).
چهارمین آرایش مربوط به آرایش نیروهای سیاسیِ ناشی از انواعِ ملی‌گرایی است. شما می‌دانید همه ایرانیان ایران را دوست دارند و به آن اعتقاد دارند و این سرزمین را وطن و خانۀ خود می‌دانند. ولی در شرایط کنونی سه نوع اعتقاد به ملت یا سه نوع ملت‌گرایی در صحنه سیاسی ایران وجود دارد و هر کدام از این ملت‌گرایی‌ها نیروی سیاسی خود را دارد. اولین و وسیعترین ملی‌گرایی، ملی‌گراییِ مدنی است. ملی‌گرایی مدنی یعنی اینکه ایران متعلق به همه ایرانیان صرف نظر از تفاوت قومی،زبانی و مذهبی آنها است. در این ملی‌گرایی حقوق شهروندی همه ایرانیان برابر است و اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی (آزادی و احترام به حقوق فرهنگی) جزو حقوق شهروندی اقوام ایرانی است. این ملی‌گرایی مدنی تقریباً ملی‌گرایی غالب در جبش سبز در داخل و خارج ایران است. موسوی و سایر رهبران اصلاح‌طلب از ملت‌گراییِ مدنی و از عقیدۀ ایران برای همه ایرانیان دفاع می‌کنند و دارند هزینۀ آن را هم می‌دهند.
دومین ملی‌گرایی، ملی‌گرایی فرهنگی یا عظمت طلب اتمی است (که یک مقدار هم با موعودگرایی سطحی و کوروش‌گرایی آبکی مخلوط شده). در این ملی‌گرایی اقتدارگرایان تندرو اعتقادی به ایران برای همه ایرانیان وجود ندارد. ایران متعلق به پیروان بی‌چون و چرایِ اقتدارگرایان است، اقتدارگرایانی که قصد دارند با ارتقای توانِ انرژی هسته‌ای عظمت ایران را مجدداً احیا کنند (درصورتیکه در زمان جنگ، سازندگی و اصلاحات پروژه انرژیِ هسته‌ای بی‌سر و صداتر و بهتر پی‌گیری می‌شد و در برابر آن سازمان ملل هم چهار قطعنامه صادر نکرده بود).
سومین ملی‌گرایی، ملی‌گرایی قومیِ نیروهای نیمه آشکار ِ هویت‌طلب در مناطق ترک‌زبان، کردزبان، عرب زبان و بلوچ زبان است. این نیروها هم با ملی‌گرایی مدنی هم با ملی‌گرایی عظمت‌طلب مشکل دارند. لذا این نیروها در جنبش سبز هم فعال نبودند و از الگوهای فدرالی و خلقها و ملل ایران دفاع می‌کنند.
به نظر من در تاریخ معاصر ایران هر وقت دولت مرکزی ضعیف شده، چون در مناطق قومی واقعاً تبعیض فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی وجود داشته، این نیروهای هویت‌طلب فعال شده حتی تا سطح جنبش اجتماعی فراروییده‌اند. [البته در تجزیه و تحلیل من از تاریخ معاصر ایران، این ملی‌گرایی- مدنی است که برای همۀ ایرانیان راهگشا است و امکان همزیستی مسالمت‌آمیز را فراهم می‌کند و ملی‌گرایی عظمت طلب و قومی معمولاً به اقتدارگرایی نظام سیاسی کمک کرده‌اند که جای بحث آن اینجا نیست]. بنابر این در آرایش سیاسی موجود در جامعه نباید آرایش سیاسی (اما نیمه خفته) قومی و ملی را ندید. با این همه در شرایط فعلی فعال‌ترین آرایش و جبهه‌گیری سیاسی همان آرایش میان طرفداران مردم‌سالاری و اقتدارگرایی است.
سؤال بعدی شاید سؤالی سیاسی‌تر باشد، اما باز از منظر تخصصی شما یعنی  جامعه‌شناسی با این ارزیابی که از فضای اجتماعی و سیاسی ایران در وضعیت فعلی دارید و توصیفی که از وزن و وضعیت نیروهای سیاسی و بدنه اجتماعی آنها در شرایط کنونی می‌کنید، آینده سیاسی ایران چگونه ‌می‌بینید؟ آیا امکان بازگشت تعادل و پویایی به فضای سیاسی قطبی شده امروز ایران را می‌دهید؟ آیا میانه‌روهای جریان‌های مختلف امکان در دست گرفتن فضای سیاسی را دارند، یا شرایط به سمت حذف بیشتر ورادیکالیسم بیشتر پیش خواهد رفت؟ وضعیت نیروهای اجتماعی این جریان‌های سیاسی چطور خواهد بود، و از کدام گرایشات حمایت خواهند کرد؟ گرایش‌های تندرو و افراطی، یا میانه رو و معتدل؟
جلایی پور: من قبل از اینکه پاسخ به سؤال شما را بدهم به دو توضیح اشاره می‌کنم. اول اینکه پیش‌بینی دقیق آینده جامعه ایران کار ممکنی نیست. اصلاً جامعه‌شناسی الآن ادعای پیش‌بینی دقیق کلان یک جامعه ندارد، جامعه‌شناسی بیشتر می‌تواند روندهای جاری و احتمالاتی را که بیشتر است مطرح ‌کند. البته برای نیروهایی که می‌خواهند مسؤلانه با معضلات جامعه مواجه شوند و می‌خواهند از دستاوردهای عقل بشری استفاده کنند، مطالعه همین روندها و احتمالات خیلی آموزنده و مفید است. دوم اینکه در ایران اقتدارگرایان تندرو که بر مهمترین نهاد کشور که دولت باشد حاکم شده‌اند، در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که افراد مؤثر این اقتدارگرایان در «شرایط گلخانه‌ای» هستند. بدین معنا که آنها اوضاع کشور را همانطوری که دوست دارند می‌بینند و می‌شوند و از نعمت واقع بینی سیاسی (و البته التزام به قواعد اخلاقی) تقریباً محرومند. برای همین است که برغم یکپارچه کردن حکومت دائم توپ را به پشت جمعیت می‌زنند، دائم فول می‌کنند و ولی فول‌های خود را در صدا و سیما عین پیروزی تبلیغ می‌کنند. به همین یکسال نگاه کنید. رفتار کور اقتداگرایان تندرو باعث شده سطح انتقادات به دولت به سطح انتقادات به کل نظام کشیده شود، ولی در همان حال از لحاظ تبلیغاتی رجز خوانی می‌کنند و ظاهراً خود هم باور می‌کنند. لذا در آینده نیز این اقتدارگرایان ممکن است باز دسته گل‌های بیشتری (غیر از مهندسی انتخابات) به آب بدهند که پیامدهای ویرانگر و غیر منتظره‌ای برای کشور و نظم سیاسی داشته باشد. از این لحاظ نیز امکان پیش‌بینی قطعی آینده ایران ممکن نیست. با توجه به این دو توضیح من ارزیابی و حدس خود را از آیندۀ وضعیت سیاسی را در چهار نکته ارائه می‌کنم.
نکته اول اینکه از لحاظ سرمایه اخلاقی، سرمایۀ فکری و سرمایه اجتماعی نیروی جنبش سبز اساساً قابل مقایسه با نیروی اقتدارگرایان تندرو نیست. اقتدارگرایی صحنۀ عمومی ایران را از لحاظ اخلاقی، فکری و اجتماعی از دست داده است. قدرتِ اقتدارگرایی فعلاً مبتنی برزور عریان، پول نفت و سوء استفاده از رسانه‌های عمومی و نهادهای مذهبی است. با این نیرو اقتدارگرایان می‌توانند خیابان را کنترل کنند ولی نمی‌توانند در قلب و روح مردم و خانواده‌ها نفوذ کنند، توسعه و پیشرفت کشور را سامان دهند. در حالی که قدرت جنبش سبز اتفاقاً در خیابان نیست، بلکه در قلب و روح مردم و در خانواده‌ها است. در سال گذشته هم جنبش  به دنبال تسخیر خیابان‌ها نبود، بلکه به دنبال حضور در روزهای ملی بود که تا آن روزهای ملی از محتوای واقعی‌اش خالی نشود.
نکته دوم اینکه، خصوصاً با توجه به نکته اول، جنبش سبز قدرت اجتماعی و اخلاقی دارد (یعنی جنبشی است که در میان مردم جاذبه تولید می‌کند) ولی اقتدارگرایان هم قدرت سیاسی، مالی و فیزیکی دارند (یعنی اینکه می‌توانند ظاهر را کنترل کنند و ترس را تولید کنند). از اینرو از منظر توازن قوا (نه محتوای قوایِ طرفین) می‌توان گفت در شرایط فعلی قوت سبزها با اقتدارگراها پنجاه، پنجاه است. به این معنا که اقتدارگرایان پس از یکسال قادر نبودند جنبش سبز را محو  کنند فقط این جنبش را از خیابان به خانه‌ها برده‌اند و دائم هم باید در خیابان آماده باش باشند. هر چه هم سعی کنند جنبش سبز را سرکوب کنند مشروعیت آنها و سرمایه اخلاقی آنها کم و کم‌تر می‌شود. از طرف دیگر جنبش سبز هم در شرایط فعلی آنقدر توان ندارد که مطالبات مردم‌سالارانه مردم را به حکومت بقبولاند. لذا در شرایط توازن قوای فعلی راهبرد فعالیت سیاسی جنبش سبز، خصوصاً موسوی و سایر رهبران اصلاحات، در چارچوب قانون اساسی (عدم تنازل اصول آن) یک راهبرد واقع‌گرایانه بوده و هست و راهبرد و ایستادگی قانونی و مدنی سبزهای اصلاح طلب تا کنون نتیجه‌بخش بوده است یعنی تا حالا پروژه استقرار یک نظم اقتدارگرایانه را با یک مانع اساسی روبه رو کرده است و چشم‌انداز این راهبرد مدنی نیز در آینده مثبت است.
نکته سوم، نکته خیلی ظریفی است و سبزهای انقلابی از آن غافل‌اند. در ارزیابی قدرت جنبش سبز باید به لوازم نظری و گفتمانی این جنبش هم توجه کرد. جنبش سبز یک جنبش خشونت‌پرهیز، مدنی و مردم‌سالار است. یعنی اینکه جنبش سبز به دنبال این است که جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی متعلق به هفتاد میلیون نفر و همه آحاد جامعه باشد و همه گروه‌های اجتماعی بتوانند در درون آن با هم همزیستی داشته باشند.
به عبارت دیگر جنبش سبز دشمن اقتدارگرایان نیست (چون اقتدارگرایان نیز بیست درصد جامعه را نمایندگی می‌کنند) بلکه با انحصار طلبی آنها، و اینکه ایران را به گروگان گرفته‌اند، مخالف است. در آیندۀ جامعه ایران این بیست درصد هم هستند و دموکراسی در ایران همزیستی با این بیست درصد را هم شامل می‌شود. از طرف دیگر جنبش سبز از حقوق شهروندان دگراندیش و سکولار نیز دفاع می‌کند. لذا چون جنبش سبز به دنبال همزیستی همۀ نیروهای موجود در ایران است و معتقد است این همزیستی از هم اکنون باید توسط علاقمندان به مردم‌سالاری در جامعه تمرین شود، همین ملاحظه همزیستی باعث می‌شود جنبش سبز در برابر زورگویی اقتدارگرایان تبلیغ زورگویی و تبلیغ انتقام‌گیری نکند. جنبش سبز فقط در برابر زورگویی‌های تندروها، روشنگری و ایستادگی مدنی می‌کند. به بیان دیگر جنبش سبز از لحاظ نظری و اخلاقی چون به دنبال زورگویی و انتقام‌گیری نیست وجنبشی مدنی است بر خلاف جنبش‌های انقلابی زیاد پُر زور نیستند ولی اشکال هم ندارد. جنبش‌های مدنی طول می‌کشد ولی نتیجه‌اش برای همزیستی و مردم سالاری بهتر است ولی جنبش‌های انقلابی پُر زورند و معمولاً زودتر به نتیجه می‌رسند (یا زود پیروز می‌شوند یا سرکوب می‌شوند) ولی معلوم نیست به همزیستی و دموکراسی در جامعه کمک کند.
نکته چهارم اینکه با توجه به نکاتی که ذکر شد تقریباً به آینده خوشبین هستم. البته در کوتاه مدت همین بگیر و بببندهای یکسال گذشته ادامه پیدا می‌کند. حالا چرا من خوشبین هستم. زیرا سه حالت را می‌توان برای آینده تصور کرد که وقوع حالتِ خوش‌بینانۀ آن بیشتر محتمل است.
حالت اول همین نقشه‌ای است که اقتدارگراها برای نظم سیاسی ایران کشیده‌اند و می‌خواهند یک حکومت اقتدارگرا ایجاد کنند. (شما نحوه برگزاری انتخابات ۸۸ را هم در همین چارچوب ببینید). ولی من معتقدم ایجاد اقتدارگرایی به چهار دلیل در جامعه ما در میان مدت ممکن نیست. اول اینکه دولت‌های اقتدارگرا در جامعه ما در زمانی رخ داده که جامعه ناامن، گرسنه و دچار بیماری‌های همه‌گیر بوده است- مثل جامعه ایران پس از انقلاب مشروطه که دولت اقتدارگرای رضا شاه شکل گرفت. الآن جامعه ایران خیلی مشکلات و بدقواره‌گی‌ها دارد ولی جامعه ناامن، گرسنه و دچار سِل، سوزاک و سفلیس نیست.  دلیل دوم و سوم این است که اقتدارگرایی در جامعه‌ای شکل می‌گیرد که در آن جامعه، مردم از حکومت بترسند و امکان سانسور خبری هم باشد. در جامعۀ شیشه‌ای و جهانی شدۀ فعلی ایران امکان ایجاد رعب و سانسور همه‌گیر و پایدار ممکن نیست. دلیل چهارم این است که در ایران در برابر اقتدارگرایی یک جنبش فراگیر اجتماعی، که هم ایرانیان و هم جهانیان آن را شناخته‌اند، شکل گرفته است. اقتدارگرایان فقط می‌توانند این جنبش را با صرف هزینه‌های زیاد و با انواع آبروریزی‌ها فقط در سطح خیابان کنترل کنند ولی روح و قلب آدم‌های خواهان تغییر را در محل کار و خانه آن‌ها نمی‌توانند کنترل کنند. لذا در میان مدت امکان استقرار و تداوم الگوی اقتدارگرایی ضعیف است.
حالت دوم که می‌توان دربارۀ آینده تصور کرد به بحث راجع به میزان امکانِ تحقق انقلاب آرام آنگونه که سبزهای انقلابی به دنبال آن هستند، مربوط می‌شود. به نظر من الگوی انقلاب آرام هم مثل الگوی اقتدارگرایی در میان مدت متصور نیست. من در اینجا فقط به دو دلیل اشاره می‌کنم. یکی اینکه اکثر هواداران جنبش سبز به دنبال همزیستی، حقوق شهروندی و مردم‌سالاری هستند تا بتوانند در کنار هم بهتر زندگی کنند. لذا آنها دنبال زندگی هستند. به همین دلیل به دنبال رفتارهای انقلابی که هزینه‌بر باشد نیسیتند. حداقل تاکنون این طور بوده است. دلیل دوم اینکه چشم‌انداز و پیامدهای انقلاب‌ها حتی انقلاب‌های آرام نامعلوم است و لذا جامعه‌ای که یک انقلاب کرده، یک جنگ هشت ساله را پشت سر گذاشته و شاهد انواع رجز خوانی‌های اقتدارگرایان بوده، بعید است اسیر سراب وعده‌های رخدادهای بزرگ مثل یک انقلاب دیگر بشود. حداقل تاکنون هواداران جنبش سبز خیلی عقلانی، حسابگرانه و متمدنانه فعالیت کرده‌اند و اکثر آنها از حدود رفتارهای قانونی، مدنی خارج نشده‌اند.
ولی سومین حالت در میان مدت بازگشت اصلاحات و اجرایِ حداقلی از سازوکارهای مردم‌سالاری است. یعنی بازگشت انتخابات حدوداً آزاد و سالم، بازگشت امکان رقابت حزبی، بازگشت مطبوعات مستقل، بازگشت اعمال قضاوت مستقل [و...] . من معتقدم (و روح حرف‌های من در این مصاحبه این را نشان می‌دهد) که در میان مدت بازگشت اصلاحات محتمل‌ترین وضع است. در شرایط کنونی اقتدارگرایان فقط می‌توانند کشور را کنترل کنند واداره نمی‌توانند بکنند. در صورتیکه در شرایط فعلی مهمترین نیاز کشور جلوگیری از رشد فزایندۀ آسیب‌های اجتماعی (بیکاری مزمن، حاشیه‌نشینی، فقر، اعتیاد و …) و  رشد دادنِ «توسعۀ» کشور است که متوقف شده است. توسعه کشور بدون پای‌بندی به الزامات مردم‌سالاری و کمک جامعه‌مدنی ممکن نیست. الآن اقتدارگرایان کشور را از لحاظ سیاست داخلی و خارجی به کوچه بن‌بست برده‌اند و فقط مانده که از لحاظ اقتصادی هم کشور را کاملاً وارد کوچه بن‌بست کنند. به نظر می‌رسد در میان مدت آنها باید بروند کنار تا بن‌بست‌ها باز شود وگرنه محتمل است همۀ اصول‌گرایان را وارد گردباد سیاسی کنند.
میرحسین موسوی به همراه بیانیه ۱۸ خود، منشوری را برای جنبش سبز پیشنهاد کرده است که اکنون به منشور سبز مشهور شده است. انتشار این منشور با نظرات و بازتا‌های مختلفی مواجه شده است. بعضی آن را دیرهنگام دانسته‌اند و بعضی ارائه آن را در یک سالگی جنبش به موقع دانسته‌اند. بعضی آن را جمع‌بندی خوب و حاوی نکات بدیعی از مواضع و موازین جنبش دانسته‌اند، اما برخی آن را واجد نکته جدیدی نیافته‌اند. بعضی آن را شمول‌گرایانه و تکثرگرا و قابل استفاده برای گرایش‌های مختلف و متکثر جنبش سبز ارزابی کرده‌اند، برخی آن را مضیق و محدود کننده به گرایش‌های خاصی دانسته‌اند. بعضی هم به برخی قسمت‌های خاص این منشور و برخی مفاهیم به کار رفته در آن اعتراض کرده‌اند. ارزیابی شما از این منشور چیست؟ و نقاط قوت و ضعف آن را چه می‌دانید؟ اگر ارزیابی کلی‌ای هم از بیانیه‌های هجده‌گانه میرحسین موسوی تاکنون و کارکرد آن‌ها دارید، فرمایید.
جلایی پور: هم بیانیه‌ها به موقع و هم مثبت و مؤثر بود. باز من قبل از اینکه به این سؤال تفصیلی جواب بدهم خوب است به یک نکته جالبی اشاره کنم. شما می‌دانید هم من و اصلاً همه بچه‌های مشارکت در انتخابات ۸۸ به دنبال حمایت از نامزدی خاتمی بودیم. حتی وقتی آقای موسوی آمدند ما مخالفت کردیم، خیلی مخالفت کردیم. تا اینکه بالاخره خاتمی به نفع موسوی کنار رفت و ما همه از موسوی حمایت کردیم. لذا نظراتی که الآن من راجع به موسوی می‌دهم نظرات کسی است که در انتخابات از خاتمی دفاع می‌کرده و منتقد آمدن موسوی بوده است.
نکته اول اینکه صادقانه بگویم من و خیلی از دوستان، تصویری که از موسوی در این یکسال دیدیم، اصلاً قبلاً تصورش را نمی‌کردیم. به نظر من ما سه موسوی داریم. یکی موسوی صاحب تجربۀ گرانبار دورۀ انقلاب و جنگ است. موسوی‌ای که نزدیک یک دهه با کمترین امکانات مالی و نیروهای متخصص زیر آتش موشک، جامعه را اداره کرد و در آن زمان پس از هاشمی نزدیک‌ترین و معتمدترین فرد نسبت به امام (ره) بود (و درآن موقع چهارصد ملیارد دلار در دستش نبود). دوم موسوی دورۀ بیست سالۀ بعدی است که بدون ادعا درکناری بود و شاهد مسائل کشور بود و مطالعه می‌کرد. یکی هم موسوی سوم است که در جریان انتخابات تاکنون ظاهر شده است. به نظر من موسوی سوم موسوی است که از ترکیب تجربه‌های دوره جنگ، تجربه‌های دهۀ سازندگی و دوره اصلاحات شکل گرفته است. من فکر می‌کنم موسوی تقوا کرده بود و قبل از انتخابات خود را به جامعه خصوصاً به جامعه مدنی ایران نشان نداده بود. خوشبختانه ما پس از انتخابات، موسوی سوم را دیدیم. اینکه می‌بینید اقتدارگرایان نمی‌توانند جنبش مدنی ایران را نادیده بگیرند علل گوناگونی دارد (که به پاره‌ای از آنها قبلاً اشاره شد) ولی یکی از علل مهم آن شخصیت و سرمایه موسوی است (و البته این حرف من نافی سرمایه کروبی، خاتمی، هاشمی و دیگر شخصیت‌های ریشه‌دار برای جنبش سبز نیست). او شخصیت سیاسی و رهبری است که چند ویژگی برجسته را باهم دارد و این را در عمل نشان داده است. اولاً فوق‌العاده واقع‌بینی سیاسی دارد. مثل اقتدارگرایان فضایی نیست و اهل ِ ارائه حرف‌های بی‌ربط و شعاری سیاسی نیست؛ ثانیاً اخلاقی است. یعنی برای مطرح کردن خود دست به هر کاری نمی‌زند و همچون شارلاتان‌های سیاسی برای ایجاد محبوبیت از سرمایه‌های مردم هزینه نمی‌کند؛ ثالثاً شجاع است  و وقتی او را محارب می‌خوانند جا نمی‌زند بلکه محکم‌تر و وزین‌تر می‌شود؛ رابعاً خود و خانواده خود را برای هرگونه هزینه دادن آماده کرده است. به عبارت دیگر تعلقات مادی ندارد؛ خامساً متواضع و صبور است و می‌داند در چه راهی قدم گذاشته است. او صادقانه گفت که مردم در جریان انتخابات می‌خواستند بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنند، ولی او پای حرف‌هایی که در دوره انتخابات زده بود، ایستاد. (و البته آقای کروبی هم جانانه و صادقانه ایستاد).
نکته دوم اینکه کلیه بیانیه‌های موسوی عملاً حاصل یک کار جمعی است. موسوی اهل گوش دادن است او ده گوش دارد ولی یک دهان. او ادعای ایدئولوگ‌ها را ندارد، و هر کسی و گروهی سخنی شنیدنی و راهگشا داشته باشد می‌شنود و در ذهنش جای می‌دهد. او فقط اهل گوش دادن هم نیست، اهل خواندن هم هست. اصلاً علت اینکه بیانیه‌های موسوی تأثیرگذار بوده است بخاطر این است که عملاً برآیند اکثر نظرها  و واقع‌بینی ویژۀ اوست و با قلمی که با صداقت عجین است، نوشته شده است به همین دلیل او بر فکر و قلب اکثر نخبگان جامعه و هواداران جنبش سبز نشسته است.
نکته سوم اینکه بیانیه ۱۸ موسوی هم راهگشا و هم هویت جنبش سبز را روشن‌تر کرده است. شما توجه داشته باشید در یک بحث علمی ودر هنگام حقیقت‌جویی ست که نباید حقیقت را با هویت مخلوط کرد. اما یکی از مؤلفه‌های هر جنبشی هویتِ اصلی آن است و بیانیه ۱۸ مختصات هویت سبزهای مدنی را روشن کرده است. با این همه موسوی ادعا نکرده که حرف همین است و جز این نیست. خوشبختانه فضای مجازی، فضایی است که به همه صاحب‌نظران و نیروهای اجتماعی این امکان را می‌دهد که نظرات انتقادی و تکمیلی خود را مطرح کنند و به غنای بیانیه‌های بعدی موسوی کمک کنند.
نکته چهارم اینکه می‌خواهم ارزیابی دیگری را از بیانیه‌ها مطرح کنم. من البته مورخ تاریخ ایران نیستم ولی تا حدودی با تاریخ معاصر ایران آشنا هستم. شما اگر رهبران استثنایی تاریخ معاصر ایران را مثل امام خمینی(ره) را استثنا کنید و سایر رهبران سیاسی را مورد توجه قرار دهید، آنگاه من معتقدم از حیث اتخاذ مواضع سیاسی در شرایط بحرانی آنطور که در بیانیه‌های ۱۸ گانه آمده، نمرۀ موسوی از سایر شخصیت‌های سیاسی که می‌شناسیم بالاتر است. در این بیانیه‌ها واقع‌بینی سیاسی، جهت‌گیری مدنی، اخلاقی و مردم‌سالارانه و استفاده از دانش و تجربه موجود ، باهم آمده است. به نظر من بهترین سند مکتوب ماندگار در جریان جنبش سبز همین بیانیه‌های موسوی است. (شما توجه کنید من در این مصاحبه دارم دربارۀ موسوی بحث می‌کنم. جای دارد ما یک بحث دیگری هم راجع به روشنگری‌ها و مبارزات صادقانه و شجاعانه کروبی در کنار زدن پردۀ تزویر و اعمال ناشایست تندروها داشته باشیم).
بالاخره به قسمت آخر سؤال چهارم شما بازگردم و آن هم بحث دربارۀ نقاط ضعف است. ببینید من به جای اینکه راجع به نقاط ضعف منشور یا جنبش سبز تأکید کنم اجازه بدهید به یکی از نقاط ضعف جنبش‌های فراگیر گذشته در تاریخ معاصر ایران اشاره کنم، که آن نقطه ضعف جدی است ما هم باید آن را در شرایط فعلی جدی بگیریم. ببینید اگر شما به جنبش‌های گذشته ایران توجه کنید در جریان این جنبش‌ها یک حالتی پیش می‌آمده و آن حالت می‌تواند دوباره در جنبش سبز هم پیش‌ بیاید. این حالت را با عناوین مختلف می‌توان ذکر کرد، مثل سیاست‌زدگی یا تقلیل‌گرایی سیاسی. ببینید این حالت این بوده که در جریان جنبش‌های گذشته این کلیشه شکل می‌گرفته که اگر تغییر سیاسی پیش بیاید بعد ان شاءالله همه مسائل و معضلات جامعه حل می‌شود. ولی بعد از انجام تغییر سیاسی عملاً شکاف‌ها و معضلات اجتماعی سرجایش بوده دوباره رخ می‌نمود و پس از مدتی جامعه بحرانی و جنبشی می‌شد. لذا باید از تاریخ معاصر ایران دست گرفت و دانست که لزوماً با هر تغییر سیاسی ، به خوب شدن وضع، مردم‌سالاری و توسعه همه جانبه نمی‌رسیم. جنبش‌ها باید قبل از پیروزی با گسترش فضای عرصۀ نقد و بررسیِ مهمترین معضلات و شکاف‌های جامعه را واقعاً به بحث بگذارند (و الآن فضای مجازی آن را ممکن می‌کند) و همه نیروها اعم از صاحبنظران، نیروهای سیاسی، قربانیان شکاف‌های اجتماعی وارد بحث بشوند، معضلات را حلاجی کنند و برمبنای عقل جمعی و وفاق جمعی راه حل‌ها را احصا کنند. اگر چنین عرصه‌ای قبل از موفقیت جنبش شکل نگیرد دوباره بعد از پیروزی شکاف‌های و معضلات اجتماعی سرباز می‌کند و روند نهادینه شدن مردم‌سالاری و توسعه با مشکل روبرو می‌شود. بر این مبنا حرف من این است که اکنون که جنبش سبز هنوز مطالباتش تحقق نیافته، فرصت بسیار خوبی است که جنبش سبز و رهبران آن در عرصه عمومی  بحث و گفت و گو راجع به شکاف‌ها و معضلات جامعه را رونق بدهند.
این شکاف‌ها و معضلات کدام‌اند؟
جلایی پور:  به نظر من از جمله شکاف‌ها و معضلاتی که می‌تواند توسط همه نیروهای جامعه به‌طور مرتب در عرصه عمومی مورد نقد و بررسی‌های راهگشا قرار گیرد  این‌ها است. البته این لیست ۸ گانه پیشنهادی است و می‌تواند تغییر کند و همچنین پاره‌ای از شکافهایی که اشاره می‌کنم بر روی هم همپوشانی دارد.
۱- همه می‌دانیم پر کردن مهمترین شکاف موجود جامعۀ ایران یعنی شکاف دولت و ملت به تحقق سازوکارهای مردم‌سالاری (که در قانون اساسی پیش‌بینی شده) نیاز دارد. ولی به نظر من این نقطه نظر خیلی کلی است و به بحث همه صاحبنظران خصوصاً نیروهای سیاسی مختلف (اعم از سبزهای اصلاح‌طلب، اصول‌گرای میانه‌رو و سبزهای انقلابی) نیاز دارد. به نظر من در شرایطی که پاره‌ای از مسؤلان که گرفتار شرایط گلخانه‌ای شده‌اند، از این شکاف خیلی غفلت کرده‌اند و آینده جامعه ایران را غیر قابل پیش‌بینی کرده‌اند. هرچه این غفلت ادامه پیدا کند برقراری نظم پایدار در جامعه با هزینه‌های بیشتری همراه خواهد بود.
۲- دومین شکاف این است: شکاف میان بخش آسیب دیدۀ جامعه و بخش کمتر آسیب دیده آن. الآن جامعه ایران به دو بخش تقسیم شده است. یک بخش آن، آن بخشی است که از آسیب‌های جدی و خانمانسوز رنج می‌برد. مثل ده میلیون فقیر مطلق، هشت میلیون حاشیه نشین، یک و نیم میلیون تا سه میلیون معتاد، ده میلیون افسرده. بخش دیگر جامعه همین اقشار متوسط شهری و روستایی هستند که کمتر در معرض آسیب‌های حاد هستند. این دو بخش جامعه یک شبه درست نشده و یک علت هم ندارد و یک شبه هم پس از پیروزی جنبش سبز حل نمی‌شود. همه صاحبنظران و نیروهای اجتماعی برای توصیف و تحلیل این شکاف لازم است وارد بحث شوند. هم اکنون جنبش سبز بیشتر متکی به بخش سالم و آسیب ندیده جامعه است. و اقتدارگرایان تندرو (به جای درمان بخش آسیب دیده) بوسیله پول نفت از بخش آسیب‌دیدۀ جامعه برای سازمان‌هایِ ضربتی خود یارگیری می‌کنند. این شکاف باید در سطح همه مناطق جامعه ایران توسط کسانی که شاهد آن هستند و دارای نظر هستند، به بحث گذاشته شود. (شکاف مذکور در عرصه کنونی ایران بیشتر از منظر شکاف غنی و فقیر و شکاف مرکز پیرامون مورد بحث قرار می‌گیرد. این بحث‌ها نیازمند این است که بلحاظ توصیفی، تحلیلی و راهبردی غنی شود).
۳- شکاف بعدی شکاف در دو نوع سبک زندگی است. به نظر من این درست است که جامعه ایران هم به لحاظ تاریخی و هم در شرایط کنونی دارای سبک‌های متکثر و گوناگون زندگی بوده و هست. ولیکن به رغم این گوناگونی هم اکنون ما در جامعه با یک وضعیت دو قطبی هم روبرو هستیم. یعنی شکاف میان سبک زندگی مذهبی‌ها- خودی‌ها با غیر مذهبی‌ها- سکولارها. بااینکه جنبش سبز تقویت کنندۀ این دوقطبی نیست و از تکثرگرایی در جامعه در چارچوب قانون و حقوق شهروندی دفاع می‌کند و اصلاً مدافع بخش خاکستری جامعه است. ولیکن پر شدن این وضع دو قطبی نیازمند بحث و گفت و گوی زیادی است. درمان این دوقطبی وهمزیستی بین اقشار مختلف با سبک‌های مختلف، فرآیند آسانی در جامعه ایران نیست و به گفت و گویی مستمر نیاز دارد. تجربۀ چهاردهۀ گذشتۀ ترکیه برای ما خیلی درس‌آموز است.
۴- معضل بعدی به مافیاهای اقتصادی که در سال‌های اخیر رشد فزاینده پیدا کرده است، مربوط می‌شود. این پدیده هم اکنون در بخش پنهان جامعه با قدرت دارد به حیات خود ادامه می‌دهد و بند ناف آن به پول نفت وابسته است. این پدیده نیازمند این است که در پناه روشنگری‌های صاحبنظران توصیف و تبیین شود و از بخش پنهان جامعه بیرون بیاید. این فساد پنهان مثل خوره و سرطان فعالیت سازنده اقتصادی (و حتی اخلاقی) جامعه را فلج کرده است.
۵- شکاف قومیت- ملیت به شدت محتاج بحث و بررسی در عرصه عمومی است. همانطور که اشاره شد هم اکنون صحنه سیاسی جامعه درگیر سه نوع ملی‌گراییِ مدنی، عظمت طلب و قومی است. این ملی‌گرایی‌ها یک شبه بوجود نیامده و پس از تقویت دموکراسی در ایران یک شبه هم سر و سامان نمی‌گیرد. جامعه ایران به شدت نیازمند بحث راجع به محتوا و پیامدهای انواعِ ملی‌گرایی است.
۶- شکاف جنسیتی نیز همچنان نیازمند بحث و گفت و گو است. این شکاف و چالش رابط مستقیم با چالش سبک‌های زندگی دارد و در شرایط فعلی فقط سر این کوه یخ پیدا است. بعنوان مثال یکی از مسائل بغرنج این شکاف بحث حقوق زنان و حجاب است و شما می‌توانید در بخش پنهان جامعه ببینید که کاملاً جامعه دو قطبی شده است، حتی درون خانواده‌ها را قطبی کرده. لذا جامعه نیازمند بحث در این زمینه است.
۷- معضل بعدی، معضل نسبت مبارزات مدنی با مبارزات سیاسی در این جنبش است. همانطور که می‌دانید در شرایط امنیتی فعلی این بعد مبارزات مدنی جنبش سبز است که فعال است و تمام کوشش اقتدارگرایان این است که بعد سیاسی جنبش از طریق مهار رهبران و فعالان سیاسی آن فلج شود. لذا یکی از بحث‌های مهم این است که چگونه می‌توان با التزام به روشهای مسالمت‌آمیز و قانونی و در شرایط امنیتی فعلی بُعدِ مبارزات سیاسی جنبش پا به پای مبارزات مدنی آن به پیش برود.
۸- مشکل بعدی مشکل مباحث مربوط به چگونگی مذاکره و گفت و گو با اقتدارگرایان است یا همان بحث چگونگی آشتی ملّی است. همانطور که می‌دانید اولاً هنوز اقتدارگرایان آماده گفت و گو نشده‌اند ولیکن همانطور که ذکر شد اقتدارگرایان آب در آسیاب می‌کوبند و با اقدامات کور خود حرکت توسعه ایران را نسبت به ترکیه، مالزی کند می‌کنند و دیر یا زود شرایط به سمتی می‌رود که نیازمند به گفت و گو می‌شوند. ثانیاً جنبش سبز یک جنبش مسالمت‌آمیز است و به دنبال سرنگونی نیست و همیشه برای تحقق مطالبات مردم راه اصلی‌اش گفت و گو است و معتقد به باز کردن گره با دست است نه با دندان. اما گفت و گو، فرایندی مهم و حساسیت برانگیزی است که خودش نیازمند انواع بحث‌ها است. به بیان دیگر یکی از بحث‌های جدی ما بحث‌های مربوط به چگونگی آشتی ملّی است. در جوامعی که انقلاب شده معمولاً «آشتی ملّی» یک بحث سازش‌کارانه است در صورتی که هدف اصلی جنبش‌های مدنی رسیدن به آشتی ملّی است نه قهر ملّی.  و در شرایطی که خلیج‌فارس آرایش نظامی گرفته بحث آشتی ملّی از نان شب هم واجب‌تر است.
من در انتها آرزو می‌کنم گره مطالبات مردم در جنبش سبز (که توسط آقای موسوی و سایر رهبران اصلاحات با زبان‌های مختلف بیان شده) با دست و از طریق گفت‌وگو و هرچه زودتر باز شود و اینقدر جامعه ایران فرصت‌های توسعه‌ای خود را در نقطه حساس از دست ندهد. ولی فکر می‌کنم تا رسیدن به چنین مقصودی (چون اقتدارگرایان همچنان در وضعیت گلخانه‌ای هستند) جنبش سبز با ایستادگی مدنی و قانونی خود تداوم خواهد یافت ولی تا پیروزی جنبش همۀ نیروهای اجتماعی می‌توانند همزیستی با یکدیگر را همچنان تمرین کنند و یکی از بهترین مظاهر این همزیستی، گفت و گو دربارۀ معضلات و شکاف‌های جامعه به زبان مدنی است. جالب اینکه اساساً یکی از مؤلفه‌های بنیادی این جنبش همین بحث و گفت‌وگوها بود. پیروزی این جنبش تاکنون تسخیر خیابان‌ها نبوده بلکه سرافرازی در ساحت اخلاقی جامعه بوده، اقناع قلب‌ها و افکار بوده است، استواری بر اصول اخلاقی، مدنی و مردم‌سالارانه بوده است. لذا حرف من این است که همین بُعد را باید تقویت کرد که خیلی هم بهداشتی و هم مؤثر است. سخن خود را با دعا برای آزادی همه زندانیان سیاسی (که قربانی تخیلات و توهمات اقتدارگرایان شده‌اند) به پایان می‌برم. یادتان باشد معدل جوانان زندانی سیاسی در اوین فوق‌لیسانس است. تعداد قابل توجهی از آنها برندگان طلاها و نقره‌های المپیاد هستند. لذا اقتدارگرایان تندرو از این نظر پیشرو در جهان هستند. زیرا در هیچ جای دنیا زندانی سیاسی مثل اوین با ترکیبی از جوان‌ترین و صادق‌ترین نخبگان کشور نمی‌توانید پیدا کنید. زیاد حرف زدم، ببخشید.
ممنون از فرصتی که در اختیار کلمه قرار دادید

» مهدی کروبی در دیدار جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی:

نه از جمهوریت نظام چیزی باقی مانده است و نه از اسلامیت


چکیده : اینکه فرد یا عده ای نظام جمهوری اسلامی را از همان ابتدا قبول نداشته و سالها تفکر حذف جمهوریت نظام را در سر می پرورانده و اکنون جولان یافته اند تا آنرا پیاده سازی کنند، مقوله ای است که دیر یا زود توسط خود مردم پاسخ داده خواهد شد. مگر می توان ماحصل دهه ها رنج ملت بزرگ ایران را که با تقدیم صدها هزار شهید، هزاران جانباز سرفراز و ایثارگران عزیز، همراه بوده را به ناحق و خودکامگی در قدرت از آنان سلب نمود؟!

به مناسبت عید مبعث، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی در دیدار با مهدی کروبی، دبیر کل حزب اعتمادملی، به گفتگو درباره وضعیت زندانیان سیاسی و همچنین خانواده های آنان پرداختند.
به گزارش سحام نیوز، کروبی در ابتدای این دیدار ضمن خوش آمدگویی و تبریک عید بزرگ مسلمین جهان، پیامبر اسلام را بزرگترین الگوی رحمت بشریت برشمردند و این روز باشکوه را به مردم شریف و آگاه ایران و نیز به خانواده های عزیز زندانیان سیاسی تبریک و تهنیت گفت.
کروبی سپس طی تماس تلفنی که از داخل بند زندان اوین صورت گرفته بود با زیدآبادی، عبدالله مومنی، علی ملیحی و تنی چند از زندانیان دربند گفتگو کرده و جویای احوالات جسمی و روحی آنان گردید.
خانواده های زندانیان سیاسی پس از گفتگوی تلفنی کروبی با عزیزان دربندشان در زندان اوین، ضمن قدردانی از پایمردی و ایستادگی کروبی در جریانات پس از انتخابات، شجاعت وی در راستای دفاع و احقاق حقوق قانونی و شرعی شهروندان، بخصوص در روشنگری فاجعه ی تاسف آور کهریزک و امثالهم را ستوده و از ایشان تشکر و قدردانی نمودند.
سپس میهمانان از روند رسیدگی قضایی پرونده های زندانیان خود گله مندی نموده و اظهار داشتند : “متاسفانه با وجود پیگیری های مکرر و روزانه، کسی پاسخگوی پایمال شدن حقوق قانونی و شرعی ما نیست و روز به روز نیز عرصه را بر خانواده ها تنگ تر می کنند که از جدیدترین موارد آن، عدم اجازه ملاقات حضوری اعضای خانواده است مگر به اذن دادگاه و با حضور فقط یکی از منسوبین درجه اول زندانی! در حالیکه تا چندی پیش با اعضای خانواده ماهانه یکبارحق ملاقات با عزیزان خود را داشتند.”
در ادامه خانواده های محترم زندانیان نظر خود را درباره مسائل روز کشور و آنچه که تاکنون بر مردم گذشته را ارائه دادند.
دلجویی از خانواده های زندانیان سیاسی
دبیرکل حزب اعتماد ملی پس از استماع سخنان خانواده های زندانیان وقایع پس از انتخابات، نسبت به نقض صریح قانون اساسی و ضایع شدن حقوق قانونی و شرعی شهروندان ابراز ناراحتی نموده و از اینکه عده ای معدود کار نظام را بدینجا رسانده اند که فرزندان انقلاب و امام را به بند می کشند و با آنان چنین رفتار می کنند، تاسف خود را اعلام نمود.
وی ضمن تسلیت شهادت امام موسی کاظم، ایشان را از بزرگترین زندانیان تاریخ برشمردند و خانواده های زندانیان سیاسی را مایه افتخار و سربلندی تاریخ سیاسی ایران خوانده و صبر و استقامت ستودنی آنان را که همچون گذشته با توکل بر خداوند بر مشکلات فائق آمده اند و الگویی برای جنبش حق طلب مردم ایران گشته اند، را وبدانید که مردم هیچ گاه شما و عزیزانتان را فراموش نخواهند کرد و تا پایان با شما و در کنار شما خواهند ماند.
ضرورت و اهمیت والای جمهوریت نظام
رئیس مجالس سوم و ششم جمهوری اسلامی، در بیاناتی به اهمیت جایگاه اصیل نظام برخاسته از بطن آرای مردم در قالب جمهوری اسلامی ایران پرداخته و فرمودند: “اینکه فرد یا عده ای نظام جمهوری اسلامی را از همان ابتدا قبول نداشته و سالها تفکر حذف جمهوریت نظام را در سر می پرورانده و اکنون جولان یافته اند تا آنرا پیاده سازی کنند، مقوله ای است که دیر یا زود توسط خود مردم پاسخ داده خواهد شد. مگر می توان ماحصل دهه ها رنج ملت بزرگ ایران را که با تقدیم صدها هزار شهید، هزاران جانباز سرفراز و ایثارگران عزیز، همراه بوده را به ناحق و خودکامگی در قدرت از آنان سلب نمود؟!”
وی در ادامه افزود: “متاسفانه امروز نه از جمهوریت نظام چیزی باقی مانده است و نه از اسلامیت آن! و این موضوع زنگ خطری است برای تمام آنانی که دلشان برای کشور و نظام و این مرز و بوم می تپد. ما همچون گذشته بدنبال احیای مفهوم واقعی جمهوری اسلامی هستیم که به تائید امام و ملت آگاه ایران در فروردین ماه ۱۳۵۸ رسیده است. همان جمهوری اسلامی که امام فرمودند نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم و ملت هوشیار ایران با حضور ۹۸ درصدی خویش آنرا تائید و به پای نهالش رنجها متحمل شده است.
قانونی اساسی، میثاق وحدت و ملاک ملت است
دبیرکل حزب اعتماد ملی در تشریح جایگاه جمهوریت نظام ابراز نمودند: ” میثاق وحدت و ملاک ملت، اجرای قانون اساسی و استفاده از ظرفیتهای موجود در آن است. البته قانون اساسی وحی منزل نیست و در مواردی نیز نیاز به تغییر دارد، ولیکن از ظرفیتهای بسیار مناسبی نیز برخوردار است که وظایف حکومت در قبال مردم و بالعکس را مشخص نموده و صراحتا آزادی های مشروع و قانونی مردم را بر شمارده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: ” خودکامگی کار را بدانجا رسانده که شخص اول اجرایی کشور هیچ اعتنایی به مجلس شورای اسلامی و مصوبات آن ندارد، این عین دهن کجی به جمهوریت نظام و بی احترامی به ملت ایران است. متاسفانه نهادهای مردمی در چنین وضعیتی قرار دارند. این وضعیت تاسف آور مجلس شورای اسلامی است. ما خواهان بازگشت به قانون اساسی و پایبندی به اجرای همه جانبه ی آن هستیم. ما خواهان جمهوریتی هستیم که بر مبنای آرای ملت شکل می گیرد نه آنکه آرای مردم را مهندسی نموده و انتخابات را مصادره کنند!
ضرورت و اهمیت والای اسلامیت نظام
مهدی کروبی سپس به تشریح موضوع اسلامیت نظام پرداخته و گفت: “اسلام همان چیزی است که پیامبر رحمت و مهربانی آنرا با صلح و آرامش برای مردم جهان به ارمغان آورد. اسلام همان چیزی است که در ابتدای انقلاب به مردم وعده دادیم. اسلام همان چیزی است که نخبگان و دانشمندانمان آنرا تبیین نموده اند. اسلام همان است که امام فرمود و تبیین نمود. اسلام ظلم به مردم، حمله به علمای عظام، توهین به اشخاص، ارتکاب اعمال غیرقانونی و بدتر از آن سوء استفاده های شخصی و جمعی را بنام خود، نمی پذیرد. ما امروز بدنبال تحقق یافتن اسلام ناب و واقعی هستیم، نه در لابه لای شعار ها که در خدمت اهداف باندی و سیاسی هزینه گردد، بلکه در عمل و در خدمت به مردم باشد.
جایگاه جبنش مردمی ایران
کروبی در بخش دیگری از سخنان خود درباره وضعیت جنبش مردمی ایران گفت “دوره بسیار سخت و طاقت فرسایی است. از طرفی ادعای مدیریت جهانی دارند و از طرف دیگر کشور را با چماق بدستان و ایجاد رعب و وحشت اداره می کنند. مگر فرزندان و عزیزان شما و سایرین جرمشان چه بوده است که اینچنین با آنها برخورد می شود؟! در انتخابات هوادار کسی بودن و یا در ستاد کاندیدای مورد علاقه خود فعالیت کردن، جرم است؟! آقایان حتی از سایه ی اموات نیز هراسانند و اجازه برگزاری مراسم سالگرد و فاتحه را به خانواده هایی همچون شهید مظلوم بهشتی را نیز نمی دهند،. آیا این شیوه ی مملکت داری است؟! داعیه دارند که اعتراضات مردمی را خواباندیم و بر اوضاع تسلط یافته ایم!
اما بنده می گویم از خواب بیدار شوید و به خود آیید. این چه تسلطی است که از سایه ی شهداء و اموات نیز در هراسید؟!
کروبی در ادامه سخنانش افزود: اما در عین حال این دوره، دوره ی بسیار امید بخشی است چرا که خاستگاه به حق جنبش مردمی ایران که همان بازگشت به جمهوریت و اسلامیت واقعی نظام است، جای خود را از خیابانها، هوشمندانه و معقولانه به درون خانه ها، مدارس، دانشگاه ها و در میان نسل ها و لایه های مختلف اجتماعی برده و سیطره یافته است و بدین ترتیب روز به روز با وجود شبکه های اجتماعی، بر آگاهی مردم افزوده خواهد شد.
انتقاد از برخورد با نخبگان علمی و اندیشمندان ایرانی
وی همچنین با انتقاد از برخورد با نخبگان علمی و اندیشمندان ایرانی، به حقیقت تلخ خروج نوابغ از کشور اشاره نموده و افزودند: “خروج فوج فوج نخبگان علمی، اقتصادی، سیاسی و فکری از کشور، آثار و لطمات جبران ناپذیری را بر کشور تحمیل کرده است. عدم سرمایه گذاری منابع داخلی و خارجی در صنایع مختلف کشور بخصوص در صنعت نفت و گاز ایران، خروج ارز از کشور و ورود کالاهای بنجل و جایگزینی آن با کالاهای ایرانی و در نتیجه زمین گیر شدن تولیدکنندگان داخلی، کمبود متخصص در صنایع مهم و … از جمله آثار و تبعات مشهود و ملموس رفتارهای غلط است.”
آثار زیانبار تحریم ها بر دوش مردم علی الخصوص طبقه ضعیف است
دبیرکل حزب اعتماد ملی در ادامه نسبت تحریم های جدید علیه ایران ابراز نگرانی نموده و خاطرنشان ساختند: ” نباید با ندانم کاری ها و سخنان سخیف، به دیگران بهانه و اجازه دهیم براحتی ایران را تحریم کنند! البته من معتقدم بخشی از حاکمیت وسپاه پاسداران بدنبال تحریم هستند چون در تحریم به سودهای کلان ونجومی دست پیدا می کنند واین مردمند که متضرر می شوند
وی ادامه داد: “متاسفانه در چند سال گذشته، بی تدبیری در عرصه سیاست خارجی وعدم برخورداری از عقلانیت سیاسی در رفتار و گفتار سیاسی و دیپلماتیک مسوول اجرایی کشور، از یکسو و نیز برخوردهای خشن و تحقیرآمیز با مردم در داخل کشور و فجایع تلخ و تاسفبار که طی یکسال گذشته آنرا آفریدند از سوی دیگر دست به دست هم داده تا موجبات تحمیل هزینه های گزافی را برای کشور فراهم آورد که در نتیجه وضعیت بسیار نگران کننده ای برای کشور پیش بینی می شود.”
تحمیل دیدگاه های غیر اصولی و غیرکارشناسی بر وضعیت اقتصادی و معیشت مردم
کروبی همچنین اضافه کرد که تصمیمات اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی باید پاسخگوی خواست مردم و ظرفیتهای موجود در کشور باشد. تصمیمات غیر کارشناسانه و اتخاذ این سیاستها پشت درهای بسته که با زیرساخت کشور و ظرفیتها هماهنگی ندارد موجب واکنش جامعه و عدم پذیرش آن خواهد شد. به گزارش سحام نیوز دبیرکل حزب اعتماد ملی اظهار داشت که در هفته گذشته شاهد دو مورد از تصمیمات غیر علمی و نامعقول در حوزه اقتصاد و فرهنگ بودیم. افزایش ناگهانی مالیاتها بدون فرهنگ سازی و در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی کشور موجب واکنش بازار و عدم پذیرش و نهایتا عقب نشینی دولت از آن گردید. در بعد فرهنگی نیز شاهد هستیم که آقایان ظاهرا تمام مسائل کشور را حل کردند و حال مدل موی مردم را باید حل کنند.
طرح مسائلی از این قبیل نشان از عدم آگاهی مدیران از واقعیت جامعه خود و تلاش در جهت دیکته کردن اموری است که آنها بدون در نظر گرفتن نظرات مردم بر مردم می خواهند تحمیل کنند.
شرط برون رفت از بحران، بازگرداندن عزت و سربلندی ملت بزرگ ایران است
رئیس مجالس سوم و ششم جمهوری اسلامی ایران در پایان گفت: “آقایان بجای آنکه با آمارهای غلط و دروغ بدنبال فریب افکار عمومی باشند بهتر است به دامن ملت بازگردند و با حل مشکلات داخلی بهانه را از دشمنان ملت گرفته و وحدت و انسجام را به ارمغان آوررند. ما به دنبال حل مسائل هستیم ولیکن شرط آن بازگرداندن عزت و سربلندی ملت بزرگ ایران است. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات، رفع توقیف احزاب و اجازه فعالیت به آنها، برگزاری انتخابات سالم و آزاد، دلجویی از خانواده های آسیب دیده و جبران مادی و معنوی اثرات و لطمات ناشی از حوادث تحمیل شده بر آنان، و در یک کلام بازگشت به قانون اساسی است و برای آن همچنان در کنار ملت بزرگ و فهیم ایران خواهیم ایستاد.”
گفتنی است در این دیدار صمیمی، خانواده های زندانیان سیاسی علیرضا تاجرنیا ، دکتر احمد زیدآبادی، نوری زاد، هنگامه شهیدی، عبدالله مومنی، علی ملیحی و برخی از مادران دانشجویان زندانی حضور داشتند.

۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

در دیدار مشترک خاتمی و موسوی مطرح شد:

اعتراض به تداوم دروغ پراکنی ها و تاکید بر ضرورت بازگشت مسوولان به آرمان‌های انقلاب اسلامی و مردم

 

چکیده : رئیس جمهوری سابق ایران و نخست وزیر دوران دفاع ضمن تأکید بر اینکه بی تردید ملت بزرگ ایران اجازه دخالت در امور داخلی خود را به هیچ کس و هیچ قدرتی نخواهند داد تصریح نمودند هیچ سیاست و رفتار تحریک آمیز و نسنجیده و ماجراجویانه ای که بهانه ای برای لطمه زدن به منافع کشور و امنیت ملی قلمداد شود از سوی هیچ کس پذیرفته نیست.

سید محمد خاتمی و مهندس میرحسین موسوی در دیدار روز گذشته خود ضمن تبادل نظر درخصوص تحولات بین المللی و داخلی و شرایط کشور در یک سال گذشته، بر تداوم فعالیت های مدنی و قانونی برای تأمین حقوق مردم تأکید نموده، تضمین های واقعی برای آزادی زندانیان سیاسی و عادی شدن کامل فضای امنیتی موجود، رفع موانع فعالیتهای سیاسی و اجتماعی گروههای مختلف در راستای آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و در چارچوب قانون اساسی و نیز برگزاری انتخابات آزاد و سالم را ضرورتهای مقدماتی تغییر شرایط بحرانی حاکم بر کشور دانستند.
به گزارش وبسایت رسمی محمد خاتمی، ایشان ضمن محکوم کردن صدور قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال تحریم ها علیه ایران، آن را اقدامی علیه امنیت ایران دانسته و همزمانی آن با میدان دادن به گروههای تروریستی و فعال کردن مجدد آنها در غرب را نشانگر توطئه ای جدید علیه ایران دانستند. تروریستهای رسوایی که دستشان تا مفرق به خون پاک فرزندان بی گناه این ملت آلوده است و هیچ جایگاهی در میان مردم نداشته و مرده هایی هستند که در گور نفرت ایرانیان دفن شده اند؛ هر چند که تبلیغات ناروای رسمی و جنگ روانی داخلی اخیر بعد از سالها نام آنان را بر سر زبانها افکند و تروریست ها و حامیان غربی آنان را به توهم انداخت که زنده اند.
این اقدام نهادهای بین المللی که از سوی قدرتهای بزرگ مورد حمایت قرار گرفته در حالی رخ می دهد که اقدامهای رژیم صهیونیستی که جنایت آشکار علیه بشریت است، نه تنها محکوم نمی شود، که مورد حمایت نیز قرار می گیرد.
رئیس جمهوری سابق ایران و نخست وزیر دوران دفاع ضمن تأکید بر اینکه بی تردید ملت بزرگ ایران اجازه دخالت در امور داخلی خود را به هیچ کس و هیچ قدرتی نخواهند داد تصریح نمودند هیچ سیاست و رفتار تحریک آمیز و نسنجیده و ماجراجویانه ای که بهانه ای برای لطمه زدن به منافع کشور و امنیت ملی قلمداد شود از سوی هیچ کس پذیرفته نیست.
میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی ضمن ابراز تأسف شدید از افزایش فشارها بر منتقدان، تداوم اقدامات غیرقانونی و ادامه بازداشت ها از یک سو و افزایش امواج روزافزون دروغ و تهمت به شخصیت های پای بند به معیارهای انقلاب و مدافع مطالبات و حقوق مردم و خواستار اعتلای کشور از سوی دیگر، خواستار ایجاد محیطی امن و آزاد برای مردم و فراهم نمودن فضای نقد سیاستها و رفتارهای حکومت در عرصه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بین المللی شده و تأمین لوازم مشارکت همگانی در عرصه سرنوشت کشور را خواستار شدند.
ایشان ضمن تقبیح رواج دروغ پراکنی ها و تهمت های ناروا، به انتشار گسترده فایل صوتی مربوط به ماهها قبل که بی تردید آنچه در آن بیان شده در سی سال گذشته بی سابقه بوده و متضمن مطالب سراسر دروغ و توهین و توهم است اشاره نموده و به لطف خدا آن را علی رغم خواست منتشر کنندگان آن که توجیه سیاستها و رفتارهای غلط افراطیون است، روشن گر بسباری از ابهامات پیرامون تحولات قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری گذشته و انحرافات عملی صورت گرفته دانستند. اقدام زشت و غیرقانونی که نمونه آن در گذشته نیز سابقه داشته است. چنانچه در سال ۱۳۸۴ رئیس جمهوری وقت نمونه هایی مشخص از دخالت های غیرقانونی برخی نهادهای را در گزارشی به ریاست وقت قوه قضائیه منعکس کرد.
سید محمد خاتمی و میرحسین موسوی بیان این مطالب بی اساس به عنوان نظر و تصمیم نظام را مایه تأسف دانسته، عدم برخورد قاطع با این توهم پراکنی ها، دروغ پردازی ها و اقرار به اقدامات غیرقانونی از یک سو و همسویی رفتارهای شماری از نهادهای رسمی و تبلیغی با این جریان را مایه شگفتی خواندند.
رئیس جمهوری سابق ایران و نخست وزیر دوران دفاع مقدس در پایان تأکید کردند، آنچه در این برهه حساس باید مورد توجه همگان قرار گیرد، هوشیاری در برابر توطئه ها و تهدیدهای بیرونی و درونی و پافشاری بر خواستها و مطالبات منطقی و حرکت در چارچوب قانون اساسی است و ان شاء الله شاهد بازگشت همگان به موازین اصلی انقلاب اسلامی و موازین قانون اساسی و آرمانهای والای مردم شریف ایران خواهیم بود.

میرحسین موسوی:

تسلیم شدن برابر کژی ها باعث انحراف و فجایع بیشتر می شود

 

چکیده : جنبش سبز از گوناگونی اندیشه ها استقبال می کند و همواره گفته است این تکثر یک فرصت برای آینده ملت ماست و ما نقطه اتصال این گوناگونی گفتمان ها را ظهور و بروز یک رهبر تعریف نکرده ایم. ما نقطه اتصال را پایبندی به یک متن و آن اجرای بی کم و کاست قانون اساسی گرفته ایم و راه تحول را از طریق یک انتخابات آزاد و رقابتی غیر گزینشی پیش بینی کرده ایم. پایبندی به یک متن با هدف بدست آوردن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود مارا از خطر استبداد آینده می تواند محافظت کند.

میرحسین موسوی در دیدار با  جمعی  از جوانان مجمع نیروهای خط امام (ره) گوناگونی اندیشه ها در جنبش سبز را مهم دانست و همچنین تاکید کرد که نقطه اتصال این گوناگونی گفتمان ها را ظهور و بروز یک رهبر نمی دانیم.
به گزارش کلمه، میرحسین موسوی در ابتدای این دیدار ضمن تسلیت شهادت حضرت موسی بن جعفر و تبریک مبعث پیامبر گفت: امام موسی بن جعفر (ع) در بین ائمه بیشترین مدت زندان را داشتند و رنج زندان را بر چشم پوشی و برگشت از حقیقت ترجیح دادند. امروز نیز پیروان این امام همام با تاسی به سیره این بزرگوار رنج زندان ها را برگزیدند.
وی سپس به مناسبتهای تاریخی در تیرماه اشاره کرد و گفت: ما در تیر ماه با حوادث بزرگی روبرو بودیم که به دلیل فضای سیاسی امروز تفسیر این حوادث و فهم آنها اهمیت بیشتری  پیدا کرده است.
میرحسین موسوی با یادآوری حادثه دلخراش هفتم تیر و شهادت آیت الله بهشتی ادامه داد:”جریان هفتم تیر یک مسئله دیروز نیست بلکه نگاه ما به آن رویداد بزرگ کلید فهم بسیاری از اتفاقات بعد از هفتم تیر است.
وی ترور شهید بهشتی و یاران ایشان و ترورهای بعد و انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر را مساله ای  قابل اهمیت دانست و افزود:”با وجود گذشت زمان هنوز جا دارد که این ترورها در مقابل روی ما باشد.”
میرحسین موسوی با ابراز تاسف از دست دادن چهره ها ادامه داد:”ما با از دست دادن آن چهره ها نگاه های انسانی و مهمی را در تاریخ خود از دست دادیم و عده ای عمدا می خواستند نظام را از نیروهای زبده و متعهد و آزادی خواه تهی کنند.”
میرحسین موسوی به تمام جوانان توصیه کرد که  به بازخوانی اندیشه های شهید بهشتی و دیگر صاحب نظران انقلاب بپردازند.
وی تاکید کرد:”متاسفانه آثار و اندیشه های شهید بهشتی آن طور که شایسته بود مورد توجه قرار نگرفته است. ایشان یک کتابی دارند که حاوی سخنرانی های ایشان پیرامون قانون اساسی است به نام “مبانی نظری قانون اساسی” که بنده مطالعه آن کتاب را به همه همراهان جنبش سبز توصیه می کنم.”
وی در بخش دیگری از سخنان خود به ماجرای ۱۸تیر اشاره کرد و گفت:”یکی از وقایع دلخراش تاریخ ماست که همه نیروهای علاقمند به جمهوریت نظام در مورد آن به قضاوت فرا خوانده می شوند.”
میر حسین موسوی تصریح کرد:”اگر با آن رویداد تلخ درست برخورد می شد و مسببان آن فاجعه شناخته می شدند و به دلیل آن جنایات به صورت آشکار محاکمه و کیفر می شدند، ما حوادث حمله به خوابگاه ای دانشجویی را بعد از انتخابات نمی داشتیم.”
وی ادامه داد:” ما بایستی یاد گرفته باشیم که در مقابل کژی ها بایستیم. تسلیم شدن باعث انحراف و فاجعه های بیشتر می شود. ایستادن در برابر کژی ها جنبه حیاتی و اساسی برای اصلاح واقعی دارد.”
موسوی در بخش دیگری از سخنانش بر استفاده کردن از تجربیات گذشته و جنبش های مخالف تاکید کرد و گفت:” قبل از ظهور دیکتاتوری رضاخانی و بعد از مشروطیت خرده گفتمان های مختلفی در سطح جامعه مطرح بود که در عین اختلاف در یک نقطه با هم مشترک بودند و ان ظهور یک شخص قدر قدرت برای ایجاد امنیت و سامان دادن به بی سامانی ها بود.”
میر حسین موسوی گفت:”جنبش سبز از گوناگونی اندیشه ها استقبال می کند و همواره گفته است این تکثر یک فرصت برای آینده ملت ماست و ما نقطه اتصال این گوناگونی گفتمان ها را ظهور و بروز یک رهبر تعریف نکرده ایم.”
وی افزود:” ما نقطه اتصال را پایبندی به یک متن و آن اجرای بی کم و کاست قانون اساسی گرفته ایم و راه تحول را از طریق یک انتخابات آزاد و رقابتی غیر گزینشی پیش بینی کرده ایم.”
میرحسین در انتها گفت:” پایبندی یک متن با هدف بدست آوردن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود مارااز خطر استبداد آینده می تواند محافظت کند.”
در ابتدای این دیدار صمیمانه سعید ا… بداشتی رئیس سازمان جوانان و دانشجویان مجمع نیروهای خط امام خمینی (ره) ضمن تشکر از حضور جناب آقای مهندس موسوی در جمع جوانان خط امامی تأکید کرد جمع حاضر با درک وجود معضلات و نارسایی های فکری و فرهنگی در بین اقشار مختلف جامعه معتقد است که حرکت صحیح موفق و موثر جریان اصلاحی و جنبش سبز در درک این حساسیت و لزوم نگاه جدی به بازسازی فکری و فرهنگی جامعه به ویژه نسل جوان و نوجوان از یک سو و از سوی دیگر ساماندهی و شکل گیری آنها در قالب های شناسنامه در جهت فعالیت های اجتماعی سیاسی و فرهنگی در بستر نو اندیشی و ایمان و صلاح صبر و استقامت می تواند مسیر آینده ما را امیدوارتر سازد و ما به عنوان جوانان اصلاح طلب خط امامی همچنان بر فعالیت در چارچوب قانون و حرکت در جهت تبیین اندیشه ای ناب و سبز امام معتقد به حول و قوه الهی ثابت قدم خواهیم بود.
در پایان وی ابراز امیدواری کرد در این ماه رجب و در آستانه ماه شعبان گرفتاری و مشکلات و حصر و بند از همه فعالان و دانشجویان و دلسوزان نظام انقلاب هر چه سریعتر ذایل و بر طرف گردد.

ديد و بازديد سبز نوروز 1389


ياران سبز


تصاوير به يادماندني از شكار لحظه ها

%u062E%u0631%u062F%u0627%u062F %u0633%u0628%u0632